estimable

/ˈestəməbl̩//ˈestɪməbl̩/

معنی: تخمین پذیر، قابل براورد کردن
معانی دیگر: (مهجور) برآوردپذیر، محاسبه کردنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: worthy of respect or admiration.
مشابه: admirable, considerable, favorable, respectable

- Mary Shelley was not only the wife of a famous poet but an estimable writer herself.
[ترجمه گوگل] مری شلی نه تنها همسر یک شاعر مشهور، بلکه خود نویسنده ای قابل تقدیر بود
[ترجمه ترگمان] مری شلی تنها همسر یک شاعر مشهور نبود، بلکه خود نویسنده قابل ستایشی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He writes estimable poetry under a pseudonym.
[ترجمه گوگل]او با نام مستعار اشعار قابل قبولی می سراید
[ترجمه ترگمان]او شعر قابل ستایشی را تحت نام مستعار می نویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her performance under such stressful conditions was estimable.
[ترجمه گوگل]عملکرد او در چنین شرایط استرس زا قابل ارزیابی بود
[ترجمه ترگمان]عملکرد او تحت چنین شرایطی بسیار استرس آور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The morally estimable act of exposing to us the worst in ourselves nearly always has something morally equivocal about it.
[ترجمه گوگل]عملی که از نظر اخلاقی قابل تخمین است که در معرض دید ما بدترین چیزهای خودمان است، تقریباً همیشه چیزی از نظر اخلاقی مبهم دارد
[ترجمه ترگمان]رفتار قابل احترامی که نسبت به ما دارد بدترین چیزی است که در خود احساس می کند، چیزی است که از نظر اخلاقی یا اخلاقی در آن نهفته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Products range from the truly estimable and inspired to the merely pretty and, sometimes, meretricious.
[ترجمه گوگل]محصولات از محصولات واقعاً قابل تخمین و الهام گرفته تا صرفاً زیبا و گاهی اوقات جذاب هستند
[ترجمه ترگمان]محصولاتی که از حقیقتا قابل ستایشی هستند و از افراد زیبا و گاهی فریبنده الهام گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. First runner-up wins the tacky but estimable Style Invitational Loser Pen.
[ترجمه گوگل]نفر اول برنده قلم ناخوشایند اما قابل پیش بینی Style Invitational Loser Pen می شود
[ترجمه ترگمان]اولین دونده که برنده شد، سبک قدیمی اما قابل ستایشی به قلم Loser Loser را برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The estimable Howell Binkley does not disappoint with his atmospheric lighting.
[ترجمه گوگل]هاول بینکلی قابل احترام با نورپردازی جوی خود ناامید نمی شود
[ترجمه ترگمان]The binkley نیز از روشنایی جوی او ناامید نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Before long, the estimable Dick Cheney took over the top job.
[ترجمه گوگل]دیری نگذشت که دیک چنی باارزش، شغل اصلی را بر عهده گرفت
[ترجمه ترگمان]در طول مدت طولانی، نسبت به دیک نسبت به دیک احترام قایل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The value of a true friend is not estimable.
[ترجمه گوگل]ارزش یک دوست واقعی قابل تخمین نیست
[ترجمه ترگمان]ارزش یک دوست واقعی قابل احترام نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is an estimable and likeable young fellow.
[ترجمه گوگل]او یک جوان قابل احترام و دوست داشتنی است
[ترجمه ترگمان]او مردی محترم و دوست داشتنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A young lady fall in love with the estimable prelate.
[ترجمه گوگل]یک خانم جوان عاشق پیشوای محترم می شود
[ترجمه ترگمان]یک خانم جوان عاشق این اسقف محترم و محترم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Repose of manner is an estimable trait in a horse.
[ترجمه گوگل]آرامش رفتار یک ویژگی قابل تخمین در اسب است
[ترجمه ترگمان]رفتار of در یک اسب قابل احترام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You should not, of course, stop reading this estimable newspaper.
[ترجمه گوگل]البته نباید از خواندن این روزنامه معتبر دست بکشید
[ترجمه ترگمان]البته نباید این روزنامه محترم را بخوانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The estimable beast certainly deserved some consideration.
[ترجمه گوگل]جانور قابل تقدير قطعاً سزاوار تأمل بود
[ترجمه ترگمان]مسلما این حیوان محترم سزاوار این بود که توجه او را به خود جلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was an estimable, good natured man and a competent journalist.
[ترجمه گوگل]او مردی قابل تقدیر، خوش اخلاق و روزنامه نگاری شایسته بود
[ترجمه ترگمان]او مردی محترم و نیکوکار بود و یک روزنامه نگار لایق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تخمین پذیر (صفت)
estimable

قابل براورد کردن (صفت)
estimable

انگلیسی به انگلیسی

• worthy of respect and admiration; determinable, calculable; may be computed
someone or something that is estimable deserves respect and admiration; a formal word.

پیشنهاد کاربران

با ارزش و قابل احترام
1. deserving of respect, esteem or high regard
2. having value, worth or significance that can be calculated or known
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : esteem
✅️ اسم ( noun ) : esteem
✅️ صفت ( adjective ) : estimable
✅️ قید ( adverb ) : _
اقای پیام منم مثل شما فکر میکردم، ولی توی لانگ من اگه بزنید برای
لغت:
estimable
نوشته:
deserving respect and admiration → inestimable
Esteem با Estimate فرق داره.
Estimable یعنی قابل تخمین زدن
محترم
ستودنی
قابل تحسین و احترام. . .

بپرس