exempt

/ɪgˈzɛmpt//ɪgˈzɛmpt/

معنی: عاری، ازاد، معاف، معاف کردن
معانی دیگر: مستثنی، بخشوده، مستثنی کردن، بخشودن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: exempts, exempting, exempted
• : تعریف: to release from an obligation generally required of others.
مترادف: absolve, excuse
مشابه: acquit, release, relieve, spare

- His disability exempted him from military service.
[ترجمه گوگل] معلولیت او را از خدمت سربازی معاف کرد
[ترجمه ترگمان] معلولیت وی او را از خدمت سربازی معاف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: not subject to or released from an obligation generally required of others.
مترادف: excused, immune
مشابه: free

- Charitable donations are exempt from taxes.
[ترجمه گوگل] کمک های خیریه از پرداخت مالیات معاف است
[ترجمه ترگمان] کمک های خیریه از مالیات معاف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Students who pass the fitness tests are exempt from taking physical education classes.
[ترجمه گوگل] دانش آموزانی که در آزمون های آمادگی جسمانی موفق شوند از شرکت در کلاس های تربیت بدنی معاف هستند
[ترجمه ترگمان] دانشجویانی که از آزمون های تناسب اندام می گذرند از پذیرش کلاس های آموزش فیزیکی معاف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: exemptible (adj.)
• : تعریف: one who has been released from an obligation, liability, or the like.

جمله های نمونه

1. exempt from military service
معاف از خدمت نظام

2. to exempt a student from a required course
دانشجویی را از درس اجباری معاف کردن

3. ignorance of the law does not exempt one from obeying it
بی اطلاعی از قانون فرد را از اطاعت آن مستثنی نمی کند.

4. School property is exempt from most taxes.
[ترجمه زباری] املاک آموزشی از اغلب مالیات ها معاف هستند.
|
[ترجمه گوگل]اموال مدرسه از اکثر مالیات ها معاف است
[ترجمه ترگمان]اموال مدرسه از بیشتر مالیات معاف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Juvenile offenders are not exempt from punishment.
[ترجمه گوگل]نوجوانان مجرم از مجازات معاف نیستند
[ترجمه ترگمان]مجرمان نوجوانان از مجازات معاف نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some students are exempt from certain exams.
[ترجمه گوگل]برخی از دانش آموزان از برخی امتحانات معاف هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از دانشجویان از امتحانات خاص معاف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Certain charities are exempt from VAT registration.
[ترجمه گوگل]برخی از موسسات خیریه از ثبت نام مالیات بر ارزش افزوده معاف هستند
[ترجمه ترگمان]موسسات خیریه خاص از ثبت مالیات بر ارزش افزوده معاف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Men in college were exempt from military service.
[ترجمه زباری] مردان در حین تحصیل دانشگاهی از خدمت سربازی معاف بودند.
|
[ترجمه گوگل]مردان دانشگاه از خدمت سربازی معاف بودند
[ترجمه ترگمان]مردان در دانشگاه از خدمت سربازی معاف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The interest is exempt from income tax .
[ترجمه زباری] سود ( بر دارایی ) معاف از مالیات بر درامد می باشند.
|
[ترجمه گوگل]بهره از مالیات بر درآمد معاف است
[ترجمه ترگمان]سود از مالیات بر درآمد معاف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The interest on the money is exempt from tax.
[ترجمه Mrjn] سود آن پول، معاف از مالیات است.
|
[ترجمه گوگل]سود پول از پرداخت مالیات معاف است
[ترجمه ترگمان]علاقه به این پول از مالیات معاف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Children under 16 are exempt from prescription charges.
[ترجمه زباری] کودکان زیر شانزده سال از هرگونه اتهام تجویز دارویی مبرا هستند.
|
[ترجمه گوگل]کودکان زیر 16 سال از هزینه نسخه معاف هستند
[ترجمه ترگمان]کودکان زیر ۱۶ سال از اتهامات تجویز معاف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She is exempt from sex discrimination laws.
[ترجمه گوگل]او از قوانین تبعیض جنسی مستثنی است
[ترجمه ترگمان]او از قوانین تبعیض جنسی معاف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Students are exempt from some classes in the curriculum for religious reasons.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان به دلایل مذهبی از برخی از کلاس های درسی معاف هستند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان از برخی کلاس ها به دلایل مذهبی معاف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was exempt from charges by virtue of his youth/of being so young/of the fact that he was so young.
[ترجمه م.م.] او از پرداخت هزینه ها از لحاظ ( سن کم اش/ کم سن بودنش/این واقعیت که خیلی جوان بود ) معاف شد.
|
[ترجمه گوگل]او به دلیل جوانی / به دلیل جوان بودن / به دلیل جوان بودن از اتهام معاف بود
[ترجمه ترگمان]او از اتهامات جوانی و از این که خیلی جوان بود معاف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Beer for personal use is exempt from duty.
[ترجمه گوگل]آبجو برای استفاده شخصی از پرداخت مالیات معاف است
[ترجمه ترگمان]آبجو برای مصارف شخصی از عوارض معاف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Virtually all students will be exempt from the tax.
[ترجمه م.م.] تقریبا همه افرا در حال تحصیل ( محصلین ) از مالیات معاف خواهند بود
|
[ترجمه زباری] می توان گفت که تمام مشغولین به تحصیل از خدمت سربازی معاف خواهند گردید.
|
[ترجمه گوگل]تقریباً همه دانشجویان از مالیات معاف خواهند شد
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه دانشجویان از مالیات معاف خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. This income is totally exempt from taxation.
[ترجمه گوگل]این درآمد کاملاً از پرداخت مالیات معاف است
[ترجمه ترگمان]این درآمد کاملا معاف از مالیات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. South Carolina claimed the power to exempt its citizens from the obligation to obey federal law.
[ترجمه گوگل]کارولینای جنوبی ادعا کرد که این قدرت را دارد که شهروندان خود را از تعهد به اطاعت از قوانین فدرال معاف کند
[ترجمه ترگمان]کارولینای جنوبی این قدرت را داشت که شهروندان خود را از تعهد به پیروی از قانون فدرال معاف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Any profits made are totally exempt from taxation.
[ترجمه گوگل]هر گونه سود حاصل از مالیات کاملاً معاف است
[ترجمه ترگمان]هر سود حاصل از مالیات کاملا معاف از مالیات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عاری (صفت)
void, free, bare, devoid, destitute, exempt

ازاد (صفت)
free, open, loose, self-administered, patent, exempt, immune, degage, unattached, footloose, unrestrained, gratis

معاف (صفت)
exempt

معاف کردن (فعل)
remit, frank, excuse, dispense, dismiss, exempt, enfranchise

تخصصی

[حقوق] معاف کردن، مستثنی کردن، بخشیدن، معاف، مستثنی

انگلیسی به انگلیسی

• free from an obligation to which others are subject
freed, released from an obligation
if you are exempt from a rule or duty, you do not have to obey it or perform it.
to exempt a person from a rule or duty means to state officially that they do not have to obey it or perform it.

پیشنهاد کاربران

[VERB]
معاف کردن - مستثنی نمودن
MEANING:
to allow someone not to do something, pay something, etc. that others have to do or pay
[ADJECTIVE]
معاف - آزاد - مستثنی
MEANING:
...
[مشاهده متن کامل]

with special permission not to do or pay something
▪️OPT: taxable
[NOUN]
مورد، فرد، گروه یا ارگان معاف ( از چیزی )
MEANING:
- one exempted or freed from duty
- a person who is exempt from something, especially the payment of tax.
💠 Instagram and Facebook have removed the accounts of Iran’s supreme leader Ayatollah Ali Khamenei amid the growing conflict in the Middle East.
. . . Elon Musk says X has a rule exempting officials of UN - recognised governments from being suspended

معاف
تبرئه شدن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : exempt
✅️ اسم ( noun ) : exemption
✅️ صفت ( adjective ) : exempt
✅️ قید ( adverb ) : _
رَیویدن.
ریواندن.
exempt from
غیر از . . . . . . . . . ست
معاف - معاف کردن
Exempt from military service : یعنی معاف از خدمت سربازی
tax - exempt : معاف از مالیات
to exempt a student from a required course : دانشجویی را از درس اجباری معاف کردن
He was exempted from paying customs duties : او از پرداخت حقوق گمرکی معاف شد
...
[مشاهده متن کامل]

/adjective/
🔴: not required to do something that others are required to do — usually from
◀️He was exempt from military service.
◀️She was exempt from physical education requirements because of her health problems.
— see also tax - exempt
/verb/
🔴[ obj] : to say that ( someone or something ) does not have to do something that others are required to do : to make ( someone or something ) exempt — usually from
◀️He was exempted from military service because of his heart condition.
بد نیست متن زیر رو هم با هم ببینیم که وضعیت نظام وظیفه و خدمت سربازی در کشور ایرانه.
18years of age for compulsory military service
16years of age for volunteers
17years of age for Law Enforcement Forces
( 15years of age for Basij Forces ( Popular Mobilization Army
conscript military service obligation is 18 - 24 months
( women exempt from military service ( 2019

معاف بودن

بپرس