feed bag


توبره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a bag that can be filled with feed, slipped over a horse's muzzle, and kept in place with straps over the animal's head.

جمله های نمونه

1. It's time to put on the feedbag.
[ترجمه گوگل]وقت گذاشتن فیدبگ است
[ترجمه ترگمان]وقتش است که the را بپوشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On this week's Friday News Feedbag, we discuss everything from cartoon caricatures to ant zombies. And the Jorge Ghost makes a surprise appearance.
[ترجمه گوگل]در فیدبگ خبری جمعه این هفته، از کاریکاتورهای کارتونی گرفته تا زامبی مورچه ها بحث می کنیم و خورخه گوست غافلگیر کننده ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]در این هفته، جمعه نیوز، ما همه چیز را از کاریکاتورهای کارتون گرفته تا زامبی ها مورد بحث و بررسی قرار می دهیم و جورج گوست با کمال تعجب ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Come on, it's time to put on the feedbag.
[ترجمه گوگل]بیا، وقت گذاشتن فیدبگ است
[ترجمه ترگمان]زود باش، وقت گذاشتن روی the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Again, this isn't about filling up or putting on the feedbag; this is a moment to consider.
[ترجمه گوگل]باز هم، این در مورد پر کردن یا گذاشتن فیدبگ نیست این لحظه ای برای در نظر گرفتن است
[ترجمه ترگمان]دوباره، این مورد پر کردن یا قرار دادن on نیست؛ این یک لحظه برای فکر کردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If this is your first exposure to the Friday News Feedbag. . . we're glad to have you in the club.
[ترجمه گوگل]اگر این اولین تماس شما با فیدبگ اخبار جمعه است ما خوشحالیم که شما را در باشگاه داریم
[ترجمه ترگمان]اگر این اولین نوردهی شما در روز جمعه باشد، ما خوشحالیم که شما را در باشگاه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On this week's very special episode of the Friday News Feedbag, we talk to actor Anthony Daniels, or as he's known in that galaxy far, far away: C-3PO.
[ترجمه گوگل]در اپیزود بسیار ویژه این هفته از فیدبگ اخبار جمعه، با بازیگر آنتونی دانیلز یا همانطور که در آن کهکشان بسیار دور شناخته شده است صحبت می کنیم: C-3PO
[ترجمه ترگمان]در این قسمت از برنامه هفتگی جمعه News، ما با آنتونی دانیلز، بازیگر، یا همان طور که در آن کهکشان بسیار دور است، صحبت می کنیم، بسیار دور: (C - ۳ PO)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sack or bag that contains animal food; feeding bag placed over a horse's muzzle, nosebag

پیشنهاد کاربران

بپرس