filer


پرونده دار، بایگان، سوهان کار، سوهان گر

جمله های نمونه

1. Setting up John retained all the filer media from the old pond in large sacks.
[ترجمه گوگل]راه‌اندازی جان، تمام رسانه‌های پرکننده را از حوض قدیمی در گونی‌های بزرگ حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]کنار گذاشتن جان همه رسانه های جمعی را از برکه قدیمی در کیسه های بزرگ حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Charles Filer and Samuel Thomas were called as ordinary draftees, not as physicians, and both served as corpsmen.
[ترجمه گوگل]چارلز فیلر و ساموئل توماس به عنوان سربازان عادی نامیده می شدند، نه به عنوان پزشک، و هر دو به عنوان سرباز خدمت می کردند
[ترجمه ترگمان]چارلز Filer و سمیوئل توماس به عنوان سربازان وظیفه معمولی شناخته می شدند، نه به عنوان پزشک، و هر دو به عنوان corpsmen خدمت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Major George Filer, who runs the National UFO Centre, said UFOs are "often spotted" during big national events, and might drop by at the royal wedding, according to The Sun.
[ترجمه گوگل]به گزارش سان، سرگرد جورج فیلر، که مرکز ملی بشقاب پرنده ها را اداره می کند، گفت که یوفوها اغلب در طول رویدادهای بزرگ ملی دیده می شوند و ممکن است در عروسی سلطنتی از بین بروند
[ترجمه ترگمان]سرگرد جرج Filer، که مرکز ملی بشقاب پرنده را اداره می کند، گفت که بشقاب پرنده \"اغلب\" در طول رویداده ای بزرگ ملی دیده می شود و ممکن است در عروسی سلطنتی شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Management and union rank and filer alike hoped congress would act quickly.
[ترجمه گوگل]مدیریت و صنفی و صنفی به طور یکسان امیدوار بودند که کنگره به سرعت عمل کند
[ترجمه ترگمان]مدیریت و مقام اتحادیه و filer به طور یک سان امیدوار بودند کنگره به سرعت عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You can easily set up an auto filer, such as the one demonstrated above, to filter the e-mail by the issue number into an appropriate folder.
[ترجمه گوگل]می‌توانید به راحتی یک فایل‌کننده خودکار، مانند آنچه در بالا نشان داده شد، راه‌اندازی کنید تا ایمیل را بر اساس شماره شماره در یک پوشه مناسب فیلتر کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید به راحتی یک filer خودرو را راه اندازی کنید، مانند آنچه در بالا نشان داده شد، برای فیلتر کردن پست الکترونیکی از طریق شماره صدور به یک پوشه مناسب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He said he was only a rank and filer.
[ترجمه گوگل]او گفت فقط یک درجه دار است
[ترجمه ترگمان]اون گفت که فقط یه rank و filer
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Filer SWIs, which aid reading and from disc, setting attributes etc.
[ترجمه گوگل]SWI های Filer، که به خواندن و از روی دیسک، تنظیم ویژگی ها و غیره کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]Filer SWIs، که به خواندن و از دیسک کمک می کند، ویژگی ها را تنظیم می کند و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That means that for every dollar a tax filer earns above those caps, he or she will lose 5 cents of the rebate, said Jason Furman, senior fellow at the Brookings Institution.
[ترجمه گوگل]جیسون فورمن، کارشناس ارشد موسسه بروکینگز، گفت: این بدان معناست که به ازای هر دلاری که یک پرونده مالیاتی بالاتر از این سقف به دست می آورد، 5 سنت از تخفیف را از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]جیسون Furman، عضو ارشد موسسه بروکینگز می گوید که این بدان معنی است که برای هر دلار مالیات بر درآمد بالاتر از آن کلاه ها، او ۵ سنت تخفیف را از دست خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thus for the filer, there is a need to be able to accept random image files and somehow convert them into acceptable formats and to resize them to acceptable sizes.
[ترجمه گوگل]بنابراین برای فایلر نیاز به پذیرش فایل های تصویری تصادفی و تبدیل آنها به فرمت های قابل قبول و تغییر اندازه آنها به اندازه های قابل قبول وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین برای filer، نیاز به پذیرش فایل های تصویر تصادفی و تبدیل آن ها به قالب های قابل قبول و تغییر اندازه آن ها به اندازه های قابل قبول وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Huawei was the fourth most active filer with 528 applications, having been in the top spot in 200
[ترجمه گوگل]هوآوی با 528 اپلیکیشن چهارمین فایل کننده فعال بود که در سال 200 در رتبه اول قرار داشت
[ترجمه ترگمان]Huawei چهارمین filer فعال با تعداد ۵۲۸ نفر بود که در نقطه اوج خود در ۲۰۰ نفر حضور داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. ZTE was the second highest filer of international patent applications in the world last year according to the World Intellectual Property Organization, making 863 different filings.
[ترجمه گوگل]طبق گزارش سازمان جهانی مالکیت فکری، ZTE در سال گذشته با ثبت 863 پرونده مختلف، دومین ثبت کننده درخواست های بین المللی ثبت اختراع در جهان بود
[ترجمه ترگمان]با توجه به سازمان جهانی مالکیت معنوی، ZTE دومین مجموعه برتر از کاربردهای ثبت اختراع بین المللی در جهان در سال گذشته بود که دارای ۸۶۳ نفر مختلف بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yet China has become the most prolific patent filer in the world, pursuing a national plan to become an economy based on innovation rather than imitation.
[ترجمه گوگل]با این حال، چین به پربارترین ثبت اختراع در جهان تبدیل شده است و یک طرح ملی برای تبدیل شدن به یک اقتصاد مبتنی بر نوآوری به جای تقلید را دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، چین به پیشرفته ترین فن آوری ثبت اختراع در جهان تبدیل شده است و یک برنامه ملی را دنبال می کند تا به جای تقلید تبدیل به یک اقتصاد مبتنی بر نوآوری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The GPFS enabled IBM SONAS filer further helps leverage high data storage performance to your AIX and Linux systems aiding in a uniform, consolidated and cohesive storage management.
[ترجمه گوگل]فایل‌کننده IBM SONAS با قابلیت GPFS به افزایش عملکرد ذخیره‌سازی داده‌های بالا در سیستم‌های AIX و Linux کمک می‌کند و به مدیریت ذخیره‌سازی یکنواخت، یکپارچه و منسجم کمک می‌کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت IBM SONAS filer را قادر ساخت تا به اهرمی کردن عملکرد ذخیره سازی اطلاعات بالا برای سیستم های AIX و لینوکس شما کمک کند که به مدیریت یکپارچه، یکپارچه و یکپارچه کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After trimming, round off the edges with a filer.
[ترجمه گوگل]بعد از اصلاح، لبه ها را با فیلر گرد کنید
[ترجمه ترگمان]بعد از این که آن را اصلاح کردم، لبه های آن را برداشتم و به لبه آن نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person who files documents or items in a particular order, file clerk; one who smooths and polishes with a file

پیشنهاد کاربران

مسئول بایگانی، فرد دسته بندی کننده اسناد و مدارک
مؤسسه مسئول پر کردن و ضبط یک سند رسمی در دفتر تعیین شده یا محل نگهداری آن.

بپرس