filiation

/ˌfɪliːˈeɪʃən//ˌfɪlɪˈeɪʃən/

معنی: نسل، نسب، رابطه پدر و فرزندی
معانی دیگر: رابطه ی مادر (یا پدر) با فرزند، رابطه ی پدر و فرزندی، اصل و نسب، زادگان، (تشکیل دادن گروه یا شاخه ی جدید اجتماع یا انجمن) انشعاب، شاخه شدگی، اباء واجدادی

جمله های نمونه

1. In these documents the natural divine filiation of Jesus even as man is strongly asserted, and His adoptive filiation, at least in so far as it excludes the natural, is rejected as heretical.
[ترجمه گوگل]در این اسناد، فرزندخواندگی طبیعی الهی عیسی، حتی به عنوان انسان، قویاً مورد تأکید قرار گرفته است، و فرزندخواندگی او، حداقل تا آنجایی که امر طبیعی را مستثنی می‌کند، به عنوان بدعت رد می‌شود
[ترجمه ترگمان]در این اسناد، اصالت الاهی یا طبیعی عیسی، حتی همان طور که انسان به شدت تاکید دارد، و filiation اختیاری او، دست کم تا آن حد که طبیعی است، به عنوان بدعت مردود تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Computational fluid dynamics is one filiation of the fluid dynamics.
[ترجمه گوگل]دینامیک سیالات محاسباتی یکی از رشته های دینامیک سیالات است
[ترجمه ترگمان]دینامیک سیالات محاسباتی یکی از ویژگی های دینامیک سیالات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fuzzy control is an important application filiation of fuzzy mathematics. It's a kind of new intelligent control algorithm formed by the combination between fuzzy mathematic and automation.
[ترجمه گوگل]کنترل فازی یکی از کاربردهای مهم ریاضیات فازی است این یک نوع الگوریتم کنترل هوشمند جدید است که از ترکیب بین ریاضیات فازی و اتوماسیون شکل گرفته است
[ترجمه ترگمان]کنترل فازی کاربرد مهمی از ریاضیات فازی است این نوعی از الگوریتم کنترل هوشمند نوین است که با ترکیب between فازی و اتوماسیون شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tree is filiation, but the rhizome is alliance, uniquely alliance.
[ترجمه گوگل]درخت فیلیاسیون است، اما ریزوم اتحاد است، اتحاد منحصر به فرد
[ترجمه ترگمان]درخت filiation است، اما the اتحاد، اتحاد منحصر به فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When husband and wife speak to each other, though they understand each other's filiation very well, each uses his and her own language.
[ترجمه گوگل]وقتی زن و شوهر با هم صحبت می‌کنند، با وجود اینکه به خوبی به همدیگر می‌فهمند، هر کدام از زبان خود استفاده می‌کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی که زن و شوهر با هم حرف می زنند، هر چند آن ها زبان یکدیگر را خیلی خوب درک می کنند، هر کدام از زبان خودش و خودش استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For generating prototype correctly, the concepts of agnation, filiation, brotherhood between features are studied, and the method that distinguish the relations of features is given.
[ترجمه گوگل]برای ایجاد نمونه اولیه به درستی، مفاهیم همبستگی، پیوند، برادری بین ویژگی‌ها بررسی شده و روشی که روابط ویژگی‌ها را متمایز می‌کند، ارائه می‌شود
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد نمونه اولیه، مفاهیم of، filiation، برادری بین ویژگی های مورد مطالعه قرار گرفته اند و روشی که روابط ویژگی های مشخصه را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نسل (اسم)
slip, race, generation, descendant, descendent, filiation

نسب (اسم)
origin, genealogy, filiation, parentage, stirps

رابطه پدر و فرزندی (اسم)
filiation

انگلیسی به انگلیسی

• parentage (law); origin; ancestral relation; fact of being the child of -

پیشنهاد کاربران

بپرس