fine line

جمله های نمونه

1. There was a fine line between the good guys and the bad guys.
[ترجمه Amir Fallah] بین آدم های خوب و بد مرز باریکی وجود دارد
|
[ترجمه سارا] مرز بازیکی بین آدم های خوب و آدم های بد بود
|
[ترجمه گوگل]مرز باریکی بین بچه های خوب و بدها وجود داشت
[ترجمه ترگمان]بین آدم های خوب و آدم های بد یه صف خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There's a only very fine line between punishment and cruelty.
[ترجمه امیر فلاح] بین مجازات و ظلم مرز بسیار باریکی وجود دارد
|
[ترجمه فوائیدی] بین مجازات و ظلم، یک مرز بسیار باریک وجود دارد.
|
[ترجمه گوگل]فقط یک خط بسیار ظریف بین مجازات و ظلم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک خط بسیار خوب بین مجازات و ظلم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is a fine line between showing interest in what someone is doing and interfering in it.
[ترجمه پریا حسینی] مرز باریکی بین نشون دادن علاقه به کاری که کسی انجام میده و دخالت در اون وجود داره
|
[ترجمه گوگل]مرز باریکی بین ابراز علاقه به کاری که کسی انجام می دهد و دخالت در آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک خط خوب بین نشان دادن علاقه به کاری است که فرد انجام می دهد و در آن دخالت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was walking a fine line between being funny and being rude.
[ترجمه گوگل]او در خط باریکی بین خنده دار بودن و بی ادبی قدم می زد
[ترجمه ترگمان]او داشت راه خوبی بین این که خنده دار بودن و بی ادبی بود، راه می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There's a fine line between bravery and recklessness.
[ترجمه پریا حسینی] مرز باریکی میان شجاعت و بی پروایی وجود داره
|
[ترجمه گوگل]مرز باریکی بین شجاعت و بی پروایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک خط زیبا بین شجاعت و بی پروایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Apply a fine line of highlighter along the middle of your top lip.
[ترجمه گوگل]یک خط ظریف از هایلایتر را در امتداد وسط لب بالایی خود بزنید
[ترجمه ترگمان]یک خط خوب از highlighter را در وسط لب فوقانی خود بمالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There's a fine line between love and hate .
[ترجمه گوگل]مرز باریکی بین عشق و نفرت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک خط خوب بین عشق و نفرت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is a fine line between superstition and religion.
[ترجمه H] مرز باریکی بین خرافات و دین وجود دارد
|
[ترجمه گوگل]مرز باریکی بین خرافات و دین وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک خط خوب بین خرافات و مذهب وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I was walking a fine line between my old community and my new school.
[ترجمه گوگل]من در خط باریکی بین جامعه قدیمی و مدرسه جدیدم قدم می زدم
[ترجمه ترگمان]من داشتم یک خط خوب بین جامعه قدیمی و مدرسه جدیدم راه می رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But the case illustrates the fine line between acting in a public spirited manner, and breaking the law.
[ترجمه گوگل]اما این مورد مرز باریک بین رفتار با روحیه عمومی و نقض قانون را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]اما این مورد خط ظریفی بین رفتار با روحیه عمومی و قانون شکنی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's a fine line between guilt and shame.
[ترجمه امیر فلاح] بین گناه و شرم مرز باریکیست
|
[ترجمه گوگل]این مرز باریکی بین احساس گناه و شرم است
[ترجمه ترگمان]بین گناه و شرم خط خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is a very fine line between loving life and being greedy for it. Maya Angelou
[ترجمه گوگل]مرز بسیار باریکی بین دوست داشتن زندگی و طمع به آن وجود دارد مایا آنجلو
[ترجمه ترگمان]یک خط بسیار خوب بین زندگی عشق و حریص بودن برای آن وجود دارد مایا Angelou
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is a fine line between fishing and just standing on the shore like an idiot. Steven Wright
[ترجمه گوگل]مرز باریکی بین ماهیگیری و ایستادن در ساحل مانند یک احمق وجود دارد استیون رایت
[ترجمه ترگمان]یک خط خوب بین ماهیگیری وجود دارد و درست مثل یک احمق روی ساحل ایستاده استیون رایت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The final section considers the fine line between the explication of research methodology and confession.
[ترجمه گوگل]بخش پایانی خط باریک بین تبیین روش تحقیق و اقرار را در نظر می گیرد
[ترجمه ترگمان]بخش پایانی، خط ریز بین the روش شناسی تحقیق و اعتراف را در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mr Rubin is walking a fine line.
[ترجمه گوگل]آقای روبین در یک خط خوب قدم می زند
[ترجمه ترگمان]آقای روبین در حال قدم زدن در صف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• obscure boundary, slight difference

پیشنهاد کاربران

مسیر باریک
خطوط پوستی
آهنگ هری استایلز
خط خنده
تفاوت جزیی

تفاوت جزئی _ مرز باریک ( اصطلاح )
مثال :
1 - hate, love , such a fineline ( دیالوگ یک فیلمه )
ترجمه: تنفر ، عشق ، چه مرز باریکی
2 - There's a fine line between courage and foolishness
...
[مشاهده متن کامل]

ترجمه: میان شجاعت و حماقت مرز باریکی وجود داره
یا :تفاوت جزئی میان شجاعت و حماقت وجود داره
معنی این کلمه در دیکشنری انگلیسی :
if you say that there is a fine line between two different things, you mean that they are so similar that one can easily become the other
ترجمه : اگر بگوییم میانِ دو چیزِ متفاوت fine line وجود داره یعنی آنها آنقدر شبیه به هم هستند که به راحتی میتوانند به یکدیگر تبدیل شوند. ( یعنی بینشون مرز باریکی یا تفاوت جزئی هست )

چروک ریز
خط باریک
تفاوت جزئی
Fine اینجا به معنای thin
Small difference between things
خطوط باریک اخم یا خنده در صورت

بپرس