fish out


(با ماهیگیری بیش از حد) ماهی جایی را تمام کردن

جمله های نمونه

1. He carefully jerked a big fish out of water.
[ترجمه گوگل]او با احتیاط یک ماهی بزرگ را از آب بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]او با احتیاط یک ماهی بزرگ را از آب بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The magician conjured a bowl of fish out of his hat.
[ترجمه گوگل]شعبده باز یک کاسه ماهی از کلاهش بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]جادوگر یک کاسه ماهی از کلاهش درست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I felt like a fish out of water in my new school.
[ترجمه گوگل]در مدرسه جدیدم احساس می‌کردم مثل ماهی بیرون از آب هستم
[ترجمه ترگمان]احساس کردم انگار یک ماهی در مدرسه جدیدم از آب بیرون امده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "Like a fish out of water" was an apt description of how I felt in my new job.
[ترجمه گوگل]«مثل ماهی بیرون از آب» توصیف مناسبی از احساس من در شغل جدیدم بود
[ترجمه ترگمان]\" مانند یک ماهی از آب، توصیف مناسبی از نحوه احساس من در شغل جدید خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With these people he'd feel like a fish out of water.
[ترجمه گوگل]با این مردم او مانند ماهی بیرون از آب احساس می کند
[ترجمه ترگمان]با این آدم ها انگار ماهی از آب بیرون امده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I felt like a fish out of water.
[ترجمه گوگل]احساس می کردم مثل ماهی بیرون از آب هستم
[ترجمه ترگمان]احساس کردم که یک ماهی از آب بیرون می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So there we are trying to fish out a bunch of keys from a three-foot pit full of human urine and excrement.
[ترجمه گوگل]بنابراین در آنجا ما سعی می کنیم یک دسته کلید را از یک گودال سه فوتی پر از ادرار و مدفوع انسان بیرون بیاوریم
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما داریم سعی می کنیم که یه مشت کلید از یه چاله سه پایی که پر از ادرار و مدفوع انسان هست بیرون بکشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Alyssia watched from the sidelines, feeling like a fish out of water, watching Piers from under her lashes.
[ترجمه گوگل]آلیسیا از کناری تماشا می کرد، احساس می کرد مثل ماهی بیرون از آب است و از زیر مژه هایش پیرس را تماشا می کند
[ترجمه ترگمان](آلیسیا)از حاشیه دور شد، مثل یک ماهی از آب بیرون آمد و پیرس را از زیر مژه هایش نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He frequents the commission sale store, hoping to fish out some bargain basement goods.
[ترجمه گوگل]او به فروشگاه فروش کمسیون سر می‌زند، به این امید که بتواند برخی از کالاهای زیرزمینی را به‌دست آورد
[ترجمه ترگمان]او فروشگاه را به فروش می رساند و امیدوار است که مقداری کالا در زیرزمین پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She feels like a fish out of water among the celebrities.
[ترجمه گوگل]او در میان سلبریتی ها مانند ماهی بیرون از آب احساس می کند
[ترجمه ترگمان]او مانند یک ماهی از آب در میان افراد مشهور احساس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He felt like a fish out of water.
[ترجمه گوگل]احساس می کرد ماهی بیرون از آب است
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که انگار ماهی از آب بیرون امده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And lumps of tofu, fish out of the local river that our ferry had just churned up, roast duck, then to finish off a bowl of soupy rice called porridge.
[ترجمه گوگل]و تکه‌های توفو، ماهی از رودخانه محلی که کشتی ما به تازگی آن را بیرون آورده بود، اردک کبابی، و سپس یک کاسه برنج سوپ‌دار به نام فرنی
[ترجمه ترگمان]و تکه های بزرگی از توفو، ماهی از رودخانه محلی که قایق ما تازه به هم خورده بود، اردک کباب شده بود و بعد یک کاسه سوپ کلم به نام فرنی را تمام می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tu Chu - chai paused again to fish out a handkerchief and mop his forehead triumphantly.
[ترجمه گوگل]تو چو-چای دوباره مکث کرد تا دستمالی بیرون بیاورد و پیروزمندانه پیشانی خود را پاک کند
[ترجمه ترگمان]تو داری چای می خوری چای دوباره مکث کرد تا یک دستمال را بیرون بیاورد و پیروزمندانه پیشانی اش را تمیز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You've cleared all the jelly - fish out of the way.
[ترجمه گوگل]شما تمام ژله - ماهی را از سر راه پاک کرده اید
[ترجمه ترگمان]تو همه ماهی ها را ازسر راه کنار زدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I try to run the fish out by Saturday night if possible and maybe desalinate some salted fish for Sunday if we have it to hand.
[ترجمه گوگل]سعی می‌کنم در صورت امکان تا شنبه شب ماهی‌ها را تمام کنم و شاید اگر دستمان باشد، ماهی شور را برای یکشنبه نمک‌زدایی کنم
[ترجمه ترگمان]من سعی می کنم اگر امکان پذیر باشد و اگر امکان پذیر باشد، اگر امکان پذیر باشد برای یکشنبه ماهی نمک سود شده را برای یک روز یکشنبه تمدید کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• deplete the supply of fish; remove an object from the water; remove a somewhat hidden object

پیشنهاد کاربران

در آوردن
I wondered where had I fished out such claptrap
تعجب کردم چنین قصیده ای را از کجایم در آوردم!
اگر مفید بود لطفا لایک کنید ❤️🙏🏻
برکشیدن ( استخراج ) ، بدست آوردن
بیرون کشیدن چیزی

بپرس