foreign correspondent

/ˈfɔːrənˌkɔːrəˈspɑːndənt//ˈfɒrənˌkɒrɪˈspɒndənt/

(خبرنگاری که از کشور خارجی به کشور خود گزارش می دهد) گزارشگر گسیلی (اعزامی)

جمله های نمونه

1. I am the foreign correspondent in Washington of La Tribuna newspaper of Honduras.
[ترجمه گوگل]من خبرنگار خارجی در واشنگتن روزنامه لاتریبونا هندوراس هستم
[ترجمه ترگمان]من خبرنگار خارجی در واشنگتن از روزنامه La در هندوراس هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our foreign correspondent filed this report earlier today.
[ترجمه گوگل]خبرنگار خارجی ما اوایل امروز این گزارش را ثبت کرده است
[ترجمه ترگمان]خبرنگار خارجی ما این گزارش را زودتر از امروز بایگانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. John Humphrys became a top BBC foreign correspondent, newsreader, and co-presenter of Radio 4's Today programme.
[ترجمه گوگل]جان هامفریس خبرنگار خارجی بی بی سی، خبرخوان و یکی از مجریان برنامه امروز رادیو 4 شد
[ترجمه ترگمان]جان Humphrys خبرنگار خارجی بی بی سی، newsreader، و مجری برنامه امروز رادیو ۴ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In keeping with the Thunderer's tradition, the foreign correspondent remained anonymous.
[ترجمه گوگل]طبق سنت تندرر، خبرنگار خارجی ناشناس ماند
[ترجمه ترگمان]خبرنگار خارجی در حفظ سنت Thunderer ناشناس ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He joined ABC as its chief foreign correspondent in 2000.
[ترجمه گوگل]او در سال 2000 به عنوان خبرنگار خارجی ارشد به ABC پیوست
[ترجمه ترگمان]او در سال ۲۰۰۰ به عنوان خبرنگار خارجی خود به ABC پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our foreign correspondent reports that conditions in the refugee camps are filthy and overcrowded.
[ترجمه گوگل]خبرنگار خارجی ما گزارش می دهد که شرایط در کمپ های آوارگان کثیف و پر ازدحام است
[ترجمه ترگمان]خبرنگار خارجی ما گزارش می دهد که شرایط در اردوگاه های پناهندگان شلوغ و شلوغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bob Newman, foreign correspondent, frowned as he drove his Mercedes 280E across the loneliness of Suffolk in February.
[ترجمه گوگل]باب نیومن، خبرنگار خارجی، در حالی که مرسدس 280E خود را در ماه فوریه از تنهایی سافولک عبور می داد، اخم کرد
[ترجمه ترگمان]باب نیومن، خبرنگار خارجی، در حالی که مرسدس او ۲۸۰ E را در طول تنهایی سافولک در ماه فوریه می راند، اخم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was for many years a foreign correspondent for the ( London ) Observer.
[ترجمه گوگل]او سال‌ها خبرنگار خارجی روزنامه آبزرور (لندن) بود
[ترجمه ترگمان]او سال ها خبرنگار خارجی (لندن)ناظر خارجی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Peter: I quite fancy journalism, being a foreign correspondent and traveling a lot.
[ترجمه گوگل]پیتر: من به روزنامه نگاری، خبرنگاری خارجی و سفر زیاد علاقه دارم
[ترجمه ترگمان]پیتر: من عاشق روزنامه نگاری هستم، خبرنگار خارجی هستم و سفر زیادی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The newspaper has a foreign correspondent.
[ترجمه گوگل]این روزنامه یک خبرنگار خارجی دارد
[ترجمه ترگمان]این روزنامه خبرنگار خارجی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Current foreign correspondent and announcer for News Probe.
[ترجمه گوگل]خبرنگار خارجی و گوینده فعلی News Probe
[ترجمه ترگمان]خبرنگار خارجی فعلی و گوینده اخبار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In 193 Hemingway became a foreign correspondent covering the Spanish Civil War.
[ترجمه گوگل]در سال 193 همینگوی خبرنگار خارجی شد که جنگ داخلی اسپانیا را پوشش می داد
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۳ همینگوی به یک خبرنگار خارجی تبدیل شد که جنگ داخلی اسپانیا را پوشش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Alexander Anichkin is a foreign correspondent who was educated in Moscow and now lives in Britain.
[ترجمه گوگل]الکساندر آنیچکین یک خبرنگار خارجی است که در مسکو تحصیل کرده و اکنون در بریتانیا زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]الکساندر Anichkin خبرنگار خارجی است که در مسکو تحصیل کرده و اکنون در بریتانیا زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Perhaps her most productive period was her five-year stint as a foreign correspondent in New York.
[ترجمه گوگل]شاید پربارترین دوره او، دوره پنج ساله او به عنوان خبرنگار خارجی در نیویورک بود
[ترجمه ترگمان]شاید خوش ترین دوره او دوره پنج ساله او به عنوان خبرنگار خارجی در نیویورک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• journalist or reporter covering news in a foreign country

پیشنهاد کاربران

بپرس