franchiser

/ˈfrænˌtʃaɪzər//ˈfrænˌtʃaɪzə/

دهنده ی امتیاز، امتیاز دهنده، فردادگر (franchisor هم می نویسند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one that grants a franchise.

جمله های نمونه

1. An initial fee is payable to the franchiser.
[ترجمه گوگل]هزینه اولیه به فرنچایزر پرداخت می شود
[ترجمه ترگمان]هزینه اولیه قابل پرداخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The franchiser tried to keep the spat out of court by enforcing an arbitration agreement in the franchise contract.
[ترجمه گوگل]فرنچایزر سعی کرد با اجرای یک توافقنامه داوری در قرارداد حق رای، اختلاف را از دادگاه دور نگه دارد
[ترجمه ترگمان]The سعی کرد با اجرای یک قرارداد داوری در قرارداد حق رای از دادگاه خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The franchiser plays an important part during the Fast Moving Consumer Goods enterprises in China at the moment.
[ترجمه گوگل]فرنچایزر در حال حاضر نقش مهمی را در شرکت های کالاهای مصرفی سریع در چین ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]The نقش مهمی را در زمان انتقال سریع شرکت های کالاهای مصرف کننده در چین در حال حاضر ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have provided allround consulting services on franchiser management for many domestic big and medium-sized consumable manufacturing enterprises.
[ترجمه گوگل]ما خدمات مشاوره ای همه جانبه در زمینه مدیریت فرنچایزر را برای بسیاری از شرکت های تولیدی مواد مصرفی بزرگ و متوسط ​​داخلی ارائه کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما خدمات مشاوره allround را در مورد مدیریت franchiser برای بسیاری از شرکت های تولیدی بزرگ داخلی و متوسط تولید کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A franchiser will not grant a franchise unless the applicant has enough money for startup costs.
[ترجمه گوگل]یک فرنچایزر حق امتیاز را اعطا نمی کند مگر اینکه متقاضی پول کافی برای هزینه های راه اندازی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اگر متقاضی پول کافی برای هزینه های راه اندازی داشته باشد، یک شرکت حق امتیاز اعطا نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The relationship between the supplier and franchiser is the seller and buyer.
[ترجمه گوگل]رابطه بین عرضه کننده و فرنچایزر، فروشنده و خریدار است
[ترجمه ترگمان]رابطه بین فروشنده و franchiser فروشنده و خریدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. According to the government regulation, a franchiser must register the franchise with the governing registration agency within 15 days.
[ترجمه گوگل]طبق مقررات دولتی، فرنچایزر باید ظرف مدت 15 روز حق امتیاز را در سازمان ثبت حاکم ثبت کند
[ترجمه ترگمان]براساس مقررات دولتی، franchiser باید در عرض ۱۵ روز، حق رای را با اداره ثبت دولتی ثبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. No franchiser may result in market monopoly or obstruct fair competition in undertaking business activities by means of franchising .
[ترجمه گوگل]هیچ فرنچایزری نمی تواند به انحصار بازار منجر شود یا مانع رقابت منصفانه در انجام فعالیت های تجاری از طریق فرانشیز شود
[ترجمه ترگمان]هیچ franchiser ممکن است منجر به انحصار بازار یا مانع از رقابت منصفانه در انجام فعالیت های تجاری با استفاده از franchising شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. No franchiser may undertake illegal pyramid selling activities in the name of franchising .
[ترجمه گوگل]هیچ فرنچایزری نمی‌تواند فعالیت‌های غیرقانونی فروش هرمی را به نام فرانشیز انجام دهد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند فعالیت های فروش هرمی غیر قانونی را به نام of به عهده بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In exchange for corporate assistance, franchisees typically pay a percentage of their revenue to a franchiser.
[ترجمه گوگل]در ازای کمک های شرکتی، فرنچایزها معمولاً درصدی از درآمد خود را به فرنچایزر می پردازند
[ترجمه ترگمان]در مقابل کمک های شرکتی، franchisees به طور معمول درصدی از درآمد خود را به a پرداخت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But soon thereafter, Mr Teitelbaum became embroiled in a series of lawsuits over control of the franchiser.
[ترجمه گوگل]اما خیلی زود پس از آن، آقای Teitelbaum درگیر یک سری از دعاوی بر سر کنترل امتیاز دهنده شد
[ترجمه ترگمان]اما اندکی پس از آن، آقای Teitelbaum در مجموعه ای از پرونده های قضایی بر سر کنترل of درگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Currently, many contracts stipulate the opposite -- making the proceedings much more convenient for the franchiser.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، بسیاری از قراردادها برعکس این موضوع را مشخص می‌کنند - روند رسیدگی را برای فرنچایزر بسیار راحت‌تر می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، بسیاری از قراردادها نقطه مقابل را تصریح می کنند - که روند کار را بسیار راحت تر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Beijing Franchise Equity Exchange protects the interest of both franchiser and franchisee, he says.
[ترجمه گوگل]او می‌گوید که بورس اوراق بهادار حق رای پکن از منافع فرنچایز و صاحب امتیاز محافظت می‌کند
[ترجمه ترگمان]او می گوید که بورس اوراق بهادار پکن از علاقه هردوی franchiser و franchisee حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who has the right to grant a franchise; franchisee

پیشنهاد کاربران

بپرس