flannel

/ˈflænl̩//ˈflænl̩/

معنی: جامه فلانل یا پشمی، فلانل، لباس ورزش، فلانلی
معانی دیگر: (پارچه) فلانل، رجوع شود به: cotton flannel، (جمع) جامه ی (ساخته شده از) فلانل، زیرپوش کلفت و پشمی، فلانل نوعی پارچه پشمی، درجمع جامه فلانل یا پشمی، لباس بخصوص شلوار ورزش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: flannelly (adj.)
(1) تعریف: a soft, heavy fabric made of wool, cotton, synthetics, or a blend of these, used esp. for warm clothing or bed covering.

(2) تعریف: (pl.) clothes made from flannel, esp. pants or underwear.

جمله های نمونه

1. Use a damp flannel to clean the skin.
[ترجمه گوگل]برای تمیز کردن پوست از فلانل مرطوب استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از یک فلانل مرطوب برای تمیز کردن پوست استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He gave me a lot of flannel but I still don't know the answer to my question.
[ترجمه صبا] او توضیحات بی ربط زیادی به من داد اما من هنوز پاسخ پرسشم را نمی دانم
|
[ترجمه گوگل]او به من مقدار زیادی فلانل داد اما هنوز جواب سوالم را نمی دانم
[ترجمه ترگمان]او مقداری از فلانل را به من داد، اما هنوز جواب سوال من را نمی دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. OK, cut the flannel and tell me what you really want!
[ترجمه گوگل]خوب، فلانل را برش دهید و به من بگویید واقعاً چه می خواهید!
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، پارچه فلانل را ببرید و به من بگویید که واقعا چه می خواهید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She always wears a grey flannel trousers.
[ترجمه گوگل]او همیشه یک شلوار فلانل خاکستری می پوشد
[ترجمه ترگمان]همیشه شلوار فلانل خاکستری می پوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Leave out the flannel and answer the question!
[ترجمه گوگل]فلانل را کنار بگذارید و به سوال پاسخ دهید!
[ترجمه ترگمان]از فلانل برو بیرون و سوال را جواب بده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was looking luscious in a flannel shirt.
[ترجمه گوگل]او با یک پیراهن فلانل جذاب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]او با پیراهن فلانل زیبا به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He wore a faded red flannel shirt.
[ترجمه گوگل]او یک پیراهن فلانل قرمز رنگ و رو رفته پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]پیراهن پشمی سرخی به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Peasants with pitchforks? Red flannel shirts?
[ترجمه گوگل]دهقانان با چنگال؟ پیراهن فلانل قرمز؟
[ترجمه ترگمان]دهقان ها با چنگک؟ لباس فلانل قرمز؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was dressed in a flannel shirt that was covered in sawdust.
[ترجمه گوگل]او پیراهن فلانل پوشیده بود که با خاک اره پوشانده شده بود
[ترجمه ترگمان]پیراهن فلانل پوشیده بود که از خاک اره پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You may prefer to use a flannel to clean this area, as this will afford greater control.
[ترجمه گوگل]ممکن است ترجیح دهید از فلانل برای تمیز کردن این ناحیه استفاده کنید، زیرا این کار کنترل بیشتری را در اختیار شما قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است ترجیح دهید از یک پارچه پشمی برای تمیز کردن این ناحیه استفاده کنید چون این کار کنترل بیشتری را بر عهده خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Monarch of the Glen is 100 % tartan flannel.
[ترجمه گوگل]Monarch of the Glen 100% فلانل تارتان است
[ترجمه ترگمان]مونا رک از طرف گلن % ۱۰۰ سنتی tartan است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was wearing white flannel trousers and a white shirt with a cravat at his neck.
[ترجمه گوگل]شلوار فلانل سفید پوشیده بود و پیراهن سفیدی به گردنش انداخته بود
[ترجمه ترگمان]شلوار فلانل سفید پوشیده بود و پیراهن سفیدی با کراوات به گردن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Both were wearing grey flannel trousers and pale beige or fawn linen jackets.
[ترجمه گوگل]هر دو شلوار فلانل خاکستری و کاپشن های بژ کم رنگ یا حنایی پوشیده بودند
[ترجمه ترگمان]هر دو شلوار فلانل خاکستری پوشیده بودند و کت و شلوار خاکستری رنگی به تن داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was neatly dressed in his grey flannel school suit, as if it was an ordinary day.
[ترجمه گوگل]او کت و شلوار مدرسه فلانل خاکستری اش را مرتب پوشیده بود، انگار یک روز معمولی بود
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار خاکستری اش را مرتب پوشیده بود، انگار یک روز معمولی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جامه فلانل یا پشمی (اسم)
flannel

فلانل (اسم)
flannel

لباس ورزش (اسم)
flannel, play suit

فلانلی (صفت)
flannel

تخصصی

[نساجی] فلانل - پارچه پشمی با بافت سرژه یا ساده و کمی پرز دار

انگلیسی به انگلیسی

• soft wool or cotton fabric; washcloth (british)
flannel is a lightweight cloth used for making clothes.
a flannel is a small cloth used for washing yourself.

پیشنهاد کاربران

حرف های بی ربط و اضافه زدن برای نگفتن حقیقت
Flannel
ماهوت ؛ پارچه ی ماهوت
Grey Flannel
ماهوت خاکستری
سفسطه و مغلطه کردن
speech containing a lot of words that is used to avoid telling the truth or answering a question, and is often intended to deceive
لیف حمام یا کیسه حمام

بپرس