fuming

جمله های نمونه

1. He was still fuming over the remark.
[ترجمه گوگل]او هنوز از این اظهار نظر عصبانی بود
[ترجمه ترگمان]او هنوز خشمگین بود و از این حرف خشمگین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was still quietly fuming about Peter's remarks.
[ترجمه گوگل]او هنوز بی سر و صدا از اظهارات پیتر عصبانی بود
[ترجمه ترگمان]هنوز از حرف های پیتر خشمگین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She sat in the car, silently fuming about what he'd said.
[ترجمه گوگل]او در ماشین نشسته بود و بی صدا از حرف های او عصبانی بود
[ترجمه ترگمان]او در اتومبیل نشسته بود و در سکوت از آنچه گفته بود خشمگین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was fuming at their inefficiency.
[ترجمه گوگل]من از ناکارآمدی آنها عصبانی بودم
[ترجمه ترگمان]من از عدم کفایت آن ها خشمگین بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All the pas-sengers were fuming at the delay.
[ترجمه گوگل]همه مسافران از تأخیر عصبانی بودند
[ترجمه ترگمان]همه the از این تاخیر خشمگین بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Motorists were left fuming as police closed the motorway for six hours.
[ترجمه گوگل]رانندگان در حالی که پلیس بزرگراه را به مدت شش ساعت بسته بود، دچار عصبانیت شدند
[ترجمه ترگمان]زمانی که پلیس این بزرگراه را به مدت شش ساعت تعطیل کرد، Motorists به سمت چپ رها شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The freighter was fuming thick black smoke and ready for departure.
[ترجمه گوگل]کشتی باری دود غلیظ سیاه را دود می کرد و آماده حرکت بود
[ترجمه ترگمان]کشتی از دود سیاه و غلیظ بیرون آمده بود و برای حرکت آماده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She sat in the car, silently fuming at the traffic jam.
[ترجمه گوگل]او در ماشین نشسته بود و بی‌صدا در راهبندان دود می‌کرد
[ترجمه ترگمان]او در اتومبیل نشسته بود و در سکوت به ترافیک ترافیک می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The whole episode left me fuming at the injustice of it all.
[ترجمه گوگل]کل اپیزود من را از بی عدالتی آن همه عصبانی کرد
[ترجمه ترگمان]همه چیز مرا خشمگین کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We were all fuming at the delay.
[ترجمه گوگل]همه ما از این تاخیر عصبانی بودیم
[ترجمه ترگمان]همه ما از این تاخیر خشمگین بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He sat fuming over what he had just learnt.
[ترجمه گوگل]او نشسته بود و از آنچه که تازه یاد گرفته بود دود گرفته بود
[ترجمه ترگمان]زیر لب چیزی را که تازه یاد گرفته بود روی زمین نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Timothy and Tafler then spray foam at the fuming Frank, and it soon covers the entire stage.
[ترجمه گوگل]سپس تیموتی و تافلر فوم را روی فرانک بخار اسپری می کنند و به زودی کل مرحله را می پوشاند
[ترجمه ترگمان]\"تیموتی\" و \"Tafler\"، پس از آن، کف را به روی \"فرانک خشمگین\" اسپری می کنند و به زودی تمام صحنه را تحت پوشش قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One can imagine a Soviet general fuming to see it around her neck.
[ترجمه گوگل]می توان تصور کرد که یک ژنرال شوروی برای دیدن آن در گردنش دود می کند
[ترجمه ترگمان]یکی می تواند یک ژنرال شوروی را تصور کند که آن را دور گردنش ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was fuming about it when Yolanda hopped into his car, the sickly sweet stink of her perfume almost choking him.
[ترجمه گوگل]وقتی یولاندا سوار ماشینش شد، بوی بد و شیرین عطرش تقریباً او را خفه می کرد، از این موضوع عصبانی بود
[ترجمه ترگمان]وقتی که راحل سوار ماشین شد، او عصبانی شد، بوی شیرین عطر عطر او تقریبا داشت خفه اش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was fuming with indignation.
[ترجمه گوگل]او از عصبانیت دود می کرد
[ترجمه ترگمان]از فرط خشم به خشم آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• smoke-filled; smoggy; furious, raging, angry

پیشنهاد کاربران

قابلیت خورندگی اسید
یعنی الئوم، دود کننده
خود خوری کردن
حرص خوردن
هنوز عصبانی بودن ( دلخور بودن )
Stay angry about

something for an
extended period of time
عصبانی، خشمگین
دودزا

بپرس