greatcoat

/ˈɡreɪtkoʊt//ˈɡreɪtkəʊt/

معنی: پالتو
معانی دیگر: پالتو سنگین، پالتو ضخیم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a heavy overcoat.

جمله های نمونه

1. Imes removed his greatcoat from the cloakroom.
[ترجمه گوگل]ایمز کت بزرگش را از رختکن درآورد
[ترجمه ترگمان]و پالتوی خود را از رخت کن بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He wore an army greatcoat, not big enough to cover his blubbery belly although it was buttoned across his chest.
[ترجمه گوگل]او یک کت بزرگ ارتشی پوشیده بود که به اندازه کافی بزرگ نبود که شکم سیاهش را بپوشاند، اگرچه دکمه های آن روی سینه اش بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]او پالتو ارتشی پوشیده بود و به اندازه کافی بزرگ نبود که شکم بزرگش را بپوشاند، با این که دکمه روی سینه اش بسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She wore a naval greatcoat with brass buttons and some sort of goggles on her head.
[ترجمه گوگل]او یک کت بزرگ دریایی با دکمه های برنجی و نوعی عینک بر روی سرش پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]پالتوی خود را با دکمه های برنجی به تن داشت و یک نوع عینک ایمنی در سر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He came on wearing a sailor's hat, a greatcoat and a kit bag.
[ترجمه گوگل]او با یک کلاه ملوانی، یک کت بزرگ و یک کیسه کیت آمد
[ترجمه ترگمان]او کلاه ملاحی را پوشیده بود و یک پالتو و یک کیسه چرمی پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Amongst them walked a gentleman in an expensive greatcoat, his arms firmly held - another hostage.
[ترجمه گوگل]در میان آنها یک آقایی با یک کت بزرگ گرانقیمت راه می‌رفت که بازوانش را محکم گرفته بود - یک گروگان دیگر
[ترجمه ترگمان]در میان آن ها مردی با پالتوی گران قیمتی به راه افتاد، بازوانش را محکم گرفته بود - یک گروگان دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A tall blond man wearing a greatcoat was standing by the glass reception doors, stroking rain and slush from his sleeves.
[ترجمه گوگل]مرد بلوند بلند قدی که کت بزرگی پوشیده بود، کنار درهای شیشه ای پذیرایی ایستاده بود و باران می نوازید و آستین هایش لجن می بارید
[ترجمه ترگمان]مرد مو بور بلند قد با پالتوی پشمی که در کنار دره ای شیشه ای ایستاده بود و باران و گل و لای his را نوازش می داد، ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Unheeding, he picked up his greatcoat and strode towards the door.
[ترجمه گوگل]بی توجه، کت بزرگش را برداشت و به سمت در رفت
[ترجمه ترگمان]سپس پالتو خود را برداشت و با گام های بلند به طرف در رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At that time a yellow woolen uniform greatcoat, handsome and strong.
[ترجمه گوگل]در آن زمان یک کت زرد یکنواخت پشمی، زیبا و قوی
[ترجمه ترگمان]در آن هنگام یک پالتو پشمی زرد، زیبا و قوی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Frank came in, his greatcoat over his arm, and handed it to Tony.
[ترجمه گوگل]فرانک در حالی که کت بزرگش روی بازویش بود وارد شد و آن را به تونی داد
[ترجمه ترگمان]فرانک پالتو خود را روی بازوی او انداخت و دستش را به سوی تونی دراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The pockets of his greatcoat are filled with scraps of food brought from England, the proof, he says, that the British tried to poison him.
[ترجمه گوگل]جیب های کت بزرگ او پر از تکه های غذایی است که از انگلیس آورده شده است، او می گوید که دلیلی بر این است که انگلیسی ها سعی کردند او را مسموم کنند
[ترجمه ترگمان]می گوید: جیب های پالتوی او پر از تکه های غذا است که از انگلستان آورده شده است، اثبات می کند که انگلیسی ها سعی می کنند او را مسموم کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He bought a greatcoat for himself of soothing proportions.
[ترجمه گوگل]او یک کت بزرگ برای خودش خرید که ابعادی آرام بخش داشت
[ترجمه ترگمان]او پالتو خود را برای خودش یک پالتو خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By now the sounds of his waking hours were familiar to the boy curled up in an army greatcoat in the room below.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر صداهای ساعات بیداری برای پسری که در یک کت بزرگ ارتشی در اتاق پایین جمع شده بود آشنا بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، صدای بیدار شدنش در ساعات بیداری، آشنا شدن با پسری بود که در اتاق زیر پالتوی سربازی مچاله شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No, there was Tumbleweed asleep under an old army greatcoat, a ladybird ambling about on his twitching nose.
[ترجمه گوگل]نه، تامبل وید زیر یک کت قدیمی ارتشی خوابیده بود، کفشدوزکی که روی بینی‌اش می‌چرخد
[ترجمه ترگمان]نه، زیر یک پالتوی کهنه ارتشی خوابیده بود که روی بینی his سلانه سلانه سلانه سلانه سلانه سلانه سلانه سلانه پیش می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was bitterly cold in the open jeep, but Taylor had brought an army greatcoat for me to wear.
[ترجمه گوگل]در جیپ روباز به شدت سرد بود، اما تیلور یک کت بزرگ ارتشی برای من آورده بود تا بپوشم
[ترجمه ترگمان]در جیپ باز خیلی سرد بود، اما تیلور یک پالتوی ارتشی برای من آورده بود که بپوشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Help yourself to a drink Jack Carter leaned his walking stick against a chair and shrugged off his greatcoat.
[ترجمه گوگل]به خودتان کمک کنید تا یک نوشیدنی بخورید
[ترجمه ترگمان]جک کارتر به آرامی عصایش را روی یک صندلی انداخت و پالتوی خود را بالا انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پالتو (اسم)
topcoat, greatcoat, overcoat

تخصصی

[نساجی] پالتو

انگلیسی به انگلیسی

• heavy winter coat, overcoat
a greatcoat is a long thick overcoat that is worn especially as part of a uniform.

پیشنهاد کاربران

بپرس