get the ball rolling
(امریکا - عامیانه) شروع به کار یا فعالیت کردن، ادامه دادن
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
کاری رو شروع کردن
To get started
Kick off شروع کردن کار
کاری را روی غلتک انداختن
بزن بریم ک کار رو شروع کنیم
باید یکم استراحت کنم تا بهتر شم. بعد میتونیم اینکارو ادامه بدیم
شروع کردن، دست به کار شدن
ادامه دادن ( به یک فعالیت )
ادامه فعالیت
دست به کار شدن
We have to get the ball rolling on this project soon
کار را به چرخش درآوردن، راه انداختن ( باعث شروع کار، فعالیت، فرایند، پروژه، . . . شدن )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)