glove compartment

/ˈɡləvkəmˈpɑːrtmənt//ɡlʌvkəmˈpɑːtmənt/

(اتومبیل) جعبه ی داشبورد (داشبرد)، جعبه کوچک مخصوص اچار و غیره در جلو اتومبیل، جعبه داش بورد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small storage area built into an automobile's dashboard, usu. on the passenger's side.

جمله های نمونه

1. Your sunglasses are in the glove compartment.
[ترجمه گوگل]عینک آفتابی شما در محفظه دستکش است
[ترجمه ترگمان] عینک آفتابی - ت تو قسمت دستکش ها هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't keep important documents in the glove compartment of your car.
[ترجمه گوگل]اسناد مهم را در محفظه دستکش ماشین خود نگه ندارید
[ترجمه ترگمان]مدارک مهم در داشبورد ماشین تو نگه ندار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The hip flask was in the glove compartment.
[ترجمه گوگل]فلاسک لگن در محفظه دستکش بود
[ترجمه ترگمان]قمقمه لگن توی داشبورد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Miguel had a clamp in the glove compartment.
[ترجمه گوگل]میگل یک گیره در محفظه دستکش داشت
[ترجمه ترگمان] میگوئل یه گیره توی داشبورد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the glove compartment of his car was another love letter, this time written by her husband.
[ترجمه گوگل]در محفظه دستکش ماشین او نامه عاشقانه دیگری بود که این بار توسط شوهرش نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان]در قسمت دستکش ها نامه عاشقانه دیگری نوشته شده بود که این بار توسط شوهرش نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Miguel leaned across and opened the glove compartment, pulling out his fat plastic bag of weed.
[ترجمه گوگل]میگل خم شد و محفظه دستکش را باز کرد و کیسه پلاستیکی چاق علف هرزش را بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]میگوئل خم شد و جعبه داشبورد را باز کرد و کیسه پلاستیکی fat را بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I took a fresh notebook from the glove compartment and started back to talk to them.
[ترجمه گوگل]یک دفترچه یادداشت تازه از محفظه دستکش برداشتم و شروع کردم به صحبت کردن با آنها
[ترجمه ترگمان]یک دفترچه یادداشت تازه از داشبورد برداشتم و شروع به صحبت با آن ها کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Key in the ignition, nothing in the glove compartment and the petrol gauge read empty.
[ترجمه گوگل]کلید احتراق، هیچ چیز در محفظه دستکش و نشانگر بنزین خالی است
[ترجمه ترگمان]کلید در حالت اشتعال، هیچ چیز در محفظه دستکش و دستگاه بنزین خالی خوانده نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The air conditioning occupies the glove compartment, but there are plenty of other storage cubbyholes.
[ترجمه گوگل]تهویه مطبوع محفظه دستکش را اشغال می کند، اما تعداد زیادی سوراخ ذخیره سازی دیگر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تهویه هوا در داشبورد قرار دارد، اما انبار دیگری هم هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The driver kept his maps in the glove compartment in the front of his car.
[ترجمه گوگل]راننده نقشه هایش را در محفظه دستکش جلوی ماشینش نگه می داشت
[ترجمه ترگمان]راننده نقشه های خود را در داشبورد جلوی اتومبیل نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He opens the glove compartment(Sentence dictionary), pulls out an object wrapped in a rag.
[ترجمه گوگل]محفظه دستکش را باز می کند (فرهنگ جملات)، شیئی را که در پارچه ای پیچیده شده است بیرون می آورد
[ترجمه ترگمان]او جعبه دستکش (فرهنگ لغت)را باز می کند و یک شیئی را که در پارچه ای پیچیده شده را بیرون می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He leaned over and reached into the glove compartment, his forearm accidentally brushing across her thigh.
[ترجمه گوگل]خم شد و دستش را به داخل محفظه دستکش برد، ساعدش به طور تصادفی روی ران او مسواک زد
[ترجمه ترگمان]او خم شد و به قسمت دستکش ها زنگ زد، دستش به طور اتفاقی روی رانش افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Well, look in the glove compartment and see if there's a map in there.
[ترجمه گوگل]خوب، به محفظه دستکش نگاه کنید و ببینید آیا نقشه ای در آن وجود دارد یا خیر
[ترجمه ترگمان]خب، توی داشبورد نگاه کن و ببین اونجا نقشه ای هست یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He put it in the glove compartment with the stack of others.
[ترجمه گوگل]او آن را در محفظه دستکش با پشته دیگران گذاشت
[ترجمه ترگمان]آن را با دسته دیگر در داشبورد قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Oh, I left something for you in the glove compartment.
[ترجمه گوگل]اوه، من چیزی برای شما در محفظه دستکش گذاشتم
[ترجمه ترگمان]اوه، یه چیزی برات گذاشتم توی داشبورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• special compartment in a vehicle which is used for storing small items
the glove compartment in a car is a small cupboard or shelf below the front windscreen.

پیشنهاد کاربران

dashboard ( داشبورد ) به قسمت پشت فرمان اتومبیل که درجه بنزین و کیلومتر شمار و . . . قرار دارد گفته می شود.
glove compartment به محفظه کوچک سمت شوفر گفته می شود که ما در فارسی به آن داشبورد می گوییم، در ترجمه باید به تفاوت این دو دقت کنیم.
( also glove box )
a small cupboard or shelf in the front of a car, used for storing small things
داشبورد ( خودرو )
glove compartment
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/glove-compartment
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

glove compartment ( قطعات و اجزای خودرو )
واژه مصوب: جعبه پیش خوان
تعریف: صندوقچه ای در پیش خوان/ داشبورد خودرو در سمت سرنشین برای قرار دادن وسایل کوچک موردنیاز در آن |||متـ . جعبه داشبورد
جعبه داشبورد
گلاو کِمپارتمِنت
البته dash و dashboard هم میگن

بپرس