go far beyond

پیشنهاد کاربران

[حقوق]
go far beyond . . . . to . . s
از یک موضوع فراتر رفتن و به موضوعات بزرگتر تسری پیدا کردن
بیشتر درخصوص دامنه شمول قانون مطرح میشه
مثال : Over time, the scope of legislation has been broadened, going far beyond provisions on wages and hours to include individual and group termination notice and pay
...
[مشاهده متن کامل]

با گذشت زمان، دامنه قانون گسترش یافته است و از مقررات مربوط به دستمزد فراتر رفته و شامل اخطار پایان کار فردی و گروهی و پرداخت هم می شود.

Wolf's concerns go far beyond simple comprehension.
The similarities go far beyond homonymy.
The mistakes go far beyond the 13.
نگرانی های ولف بسیار فراتر از درک ساده است.
شباهت ها بسیار فراتر از همنامی است.
اشتباهات بسیار فراتر از 13 است.
آنچه خداوند برای شما مقدر کرده فراتر از چیزی است که شما می توانید تصور کنید
What God intended for you goes far beyond anything you can imagine.
Oprah Winfrey

فراتر از انتظار
To exceed the expected or usual boundary or limit

بپرس