go west


معنی: مردن
معانی دیگر: 1- به باختر رفتن 2- مردن، از میان رفتن، نابود شدن

جمله های نمونه

1. Poor Smith was one of those who went west in the earthquake.
[ترجمه گوگل]پور اسمیت یکی از کسانی بود که در زلزله به غرب رفت
[ترجمه ترگمان]بیچاره اسمیت یکی از کسانی بود که در زلزله به غرب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The pioneers went west across North America, cutting down forests and planting new crops.
[ترجمه گوگل]پیشگامان در سراسر آمریکای شمالی به غرب رفتند، جنگل ها را قطع کردند و محصولات جدیدی کاشتند
[ترجمه ترگمان]این پیشگامان در غرب آمریکای شمالی حرکت کردند، جنگل ها را قطع کردند و محصولات جدید بکارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My old vacuum cleaner has gone west at last and I'll have to buy a new one.
[ترجمه گوگل]جاروبرقی قدیمی من بالاخره به غرب رفته و باید یک جاروبرقی جدید بخرم
[ترجمه ترگمان]جاروبرقی قدیمی من بالاخره به غرب رفت و من مجبور می شم که یه جدیدش رو بخرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That's all hopes of winning gone west.
[ترجمه گوگل]این همه امید به پیروزی است که به غرب رفته است
[ترجمه ترگمان]همه امید پیروزی به غرب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was a fire, and five years of research work went west.
[ترجمه گوگل]آتش سوزی شد و پنج سال کار تحقیقاتی به غرب رفت
[ترجمه ترگمان]آتش سوزی رخ داد و پنج سال کار تحقیقاتی به غرب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We are going West to California.
[ترجمه گوگل]ما به سمت غرب به کالیفرنیا می رویم
[ترجمه ترگمان]ما به سمت غرب به کالیفرنیا می رویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The steamer will go west by north.
[ترجمه گوگل]کشتی بخار از سمت شمال به سمت غرب خواهد رفت
[ترجمه ترگمان]کشتی بخار از شمال به غرب خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I couldn't get a ticket - that's my last chance to see the show gone west.
[ترجمه گوگل]من نتوانستم بلیط تهیه کنم - این آخرین فرصت من برای دیدن نمایش به غرب است
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم بلیت بگیرم - این آخرین شانس من برای دیدن نمایش به غرب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Poor Susan, she went West with her husband and it was hardly three months before he was killed.
[ترجمه گوگل]سوزان بیچاره، او با شوهرش به غرب رفت و سه ماه تا کشته شدن او نگذشته بود
[ترجمه ترگمان]سوزان بیچاره، با شوهرش به غرب رفت و سه ماه پیش بود که او کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The full quota of how many and whose scripts went west in this rethink will probably never be known.
[ترجمه گوگل]سهمیه کامل اینکه چه تعداد و چه کسانی در این بازاندیشی به غرب رفتند احتمالا هرگز مشخص نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]سهم کامل این تعداد و scripts که در این تجدید نظر به غرب رفتند احتمالا هرگز مشخص نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I figured from my vantage point that the pretty women went west, and the smart ones went east.
[ترجمه گوگل]من از نقطه نظر خودم فهمیدم که زنان زیبا به غرب رفتند و باهوش ها به شرق
[ترجمه ترگمان]متوجه شدم که زنان زیبا به سمت غرب می روند و افراد باهوش به سمت شرق رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sometimes migrant trains were seen travelling eastward, despite the higher fares, just as packed as those going west.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات قطارهای مهاجر دیده می‌شدند که به سمت شرق حرکت می‌کردند، علی‌رغم کرایه‌های بالاتر، درست مثل قطارهایی که به سمت غرب می‌رفتند
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها قطارهای مهاجر با وجود کرایه بیشتری که به سمت شرق می رفتند، به سمت شرق دیده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They met the gang of shepherds going west and all went in together and knelt down at the manger.
[ترجمه گوگل]آنها با گروه چوپانان که به سمت غرب می رفتند ملاقات کردند و همه با هم داخل شدند و در کنار آخور زانو زدند
[ترجمه ترگمان]آن ها با دسته چوپانان به طرف غرب رفتند و همه با هم به طرف آخور رفتند و در آخور به زانو افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. William did not go West on an existential errand; the end of his journey was known.
[ترجمه گوگل]ویلیام در یک مأموریت وجودی به غرب نرفت پایان سفرش معلوم بود
[ترجمه ترگمان]ویلیام در یک ماموریت دیگر به غرب نرفته بود؛ پایان سفرش مشخص بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But Helper had gone West in the decade before the Civil War.
[ترجمه گوگل]اما هلپر در دهه قبل از جنگ داخلی به غرب رفته بود
[ترجمه ترگمان]اما Helper در دهه قبل از جنگ داخلی به غرب رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مردن (اصطلاح)
be gathered to one's father, fall asleep, kick the bucket, take the ferry, give up the ghost, go off the hooks, breathe one's last, cash in one's chips, go to glory, go the way of all flesh, go to one's grave, go to one's last account, go to one's last resting place, go to one's long home, go to one's long rest, go west, hand in one's checks, hand in one's dinner pail, join the great majority, lay down one's life, pass beyond the veil, pay the debt of nature, peg out, pop one's clogs, shuffle off this mortal coil, snuff it, turn up one's toes, yield one's breath

انگلیسی به انگلیسی

• travel in a westerly direction; die

پیشنهاد کاربران

به ( باد ) فنا رفتن ( مردن کسی یا خراب شدن چیزی یا آرزو و . . . )
( از آنجا که خورشید در سمت غرب غروب می کند این اصطلاح متداول شده )

بپرس