greeter

/ˈɡriːtər//ˈɡriːtə/

جمله های نمونه

1. Coffey acts as the unofficial greeter at the mausoleum.
[ترجمه گوگل]کافی به عنوان استقبال کننده غیر رسمی در مقبره عمل می کند
[ترجمه ترگمان]Coffey به عنوان the غیر رسمی در مقبره عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Camp greeter Alexandra made the campground her back yard.
[ترجمه گوگل]الکساندرا، خوشامدگوی کمپ، محل کمپ را حیاط پشتی خود ساخت
[ترجمه ترگمان]اردوی greeter از Alexandra استقبال کرد و از اردوگاه دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A sheep dog is the unofficial greeter of Harberton Estancia, a picturesque ranch with red-roofed buildings and rolling terrain.
[ترجمه گوگل]یک سگ گوسفند استقبال کننده غیررسمی هاربرتون استانسیا است، مزرعه ای زیبا با ساختمان های با سقف قرمز و زمین های متحرک
[ترجمه ترگمان]یک سگ گوسفند the غیر رسمی of estancia است که یک مزرعه زیبا با ساختمان های با سقف قرمز و زمین غلتان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We had greeters at the door in tuxedos.
[ترجمه گوگل]ما دم در خوشامد گویی داشتیم با لباس عروس
[ترجمه ترگمان] کت و شلوار پوشیده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The greeter application appears to be crashing. Attempting to use a different one.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد برنامه greeter در حال خراب شدن است تلاش برای استفاده از دیگری
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که برنامه خوش آمدگو درهم شکست تلاش برای استفاده از یک روش متفاوت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He then moved on, revealing a last greeter who had been invisible behind him: Fidel Castro.
[ترجمه گوگل]او سپس ادامه داد و آخرین خوشامدگویی را که پشت سر او نامرئی بود فاش کرد: فیدل کاسترو
[ترجمه ترگمان]سپس به راه افتاد و آخرین greeter را که پشت سرش ناپیدا بود آشکار کرد: فیدل کاسترو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thus the role of Wal-Mart greeters is unlikely to be emotionally exhausting, because few, if any, interactions between the greeter and customers are emotionally charged.
[ترجمه گوگل]بنابراین بعید است که نقش استقبال کنندگان وال مارت از نظر احساسی خسته کننده باشد، زیرا تعداد کمی از تعاملات بین استقبال کننده و مشتریان دارای بار احساسی هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین نقش وال - مارت بعید به نظر می رسد که از نظر احساسی خسته کننده باشد چون تعداد کمی از تعاملات بین خوش آمدگو و مشتریان از نظر احساسی شارژ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He can't even get a job as a greeter at Wal-Mart.
[ترجمه گوگل]او حتی نمی تواند شغلی به عنوان خوشامدگو در وال مارت پیدا کند
[ترجمه ترگمان]حتی نمی تواند شغلی مثل a در وال - مارت به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you guessed Walmart greeter, you're right -- for now.
[ترجمه گوگل]اگر سلام والمارت را حدس زدید، حق با شماست -- فعلا
[ترجمه ترگمان]اگر Walmart Walmart را حدس زدید، حق با شماست - فعلا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Take a tour with a Big Apple Greeter Explore New York's unique neighborhoods with your very own local tour guide, a "real" New Yorker.
[ترجمه گوگل]با یک استقبال کننده اپل بزرگ به گشت و گذار در محله های منحصر به فرد نیویورک با راهنمای تور محلی خود، یک نیویورکی "واقعی" بروید
[ترجمه ترگمان]یک تور با یک شرکت بزرگ اپل در نظر بگیرید که محله های منحصر به فرد نیویورک را با راهنمای تور محلی خود کاوش کنید، یک \"نیویورکر\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Chicago Greeter Program of the city's tourism office pairs visitors with friendly local volunteers eager to show off their favorite neighborhoods during free walking and public-transit tours.
[ترجمه گوگل]برنامه استقبال از شیکاگو در دفتر گردشگری شهر بازدیدکنندگان را با داوطلبان محلی دوستانه جفت می کند که مشتاق هستند محله های مورد علاقه خود را در طول پیاده روی رایگان و تورهای حمل و نقل عمومی به نمایش بگذارند
[ترجمه ترگمان]برنامه شیکاگو Greeter از دفتر گردشگری شهر بازدید کنندگان دوستانه محلی را دعوت می کند که مشتاق نشان دادن همسایه های مورد علاقه خود در طی سفره ای آزاد و سفره ای حمل و نقل عمومی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Greeter constructor creates an instance of Message, which it then uses in the greet method call.
[ترجمه گوگل]سازنده Greeter یک نمونه از Message ایجاد می کند که سپس در فراخوانی متد greet استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]سازنده Greeter یک نمونه از پیام را ایجاد می کند که در آن از آن در فراخوانی روش خوش آمد استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I am a greeter at this five star hotel, it is a dead-end job.
[ترجمه گوگل]من در این هتل پنج ستاره استقبال می کنم، این یک کار بن بست است
[ترجمه ترگمان]من a در این هتل پنج ستاره هستم، این یک شغل dead است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Jim Reilly, the tavern's greeter, sits on a stool outside the front door.
[ترجمه گوگل]جیم ریلی، خوشامدگوی میخانه، روی چهارپایه بیرون درب ورودی نشسته است
[ترجمه ترگمان]جیم اورایلی، در کنار در نشسته و روی چهارپایه ای کنار در نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person that greets people, welcomer

پیشنهاد کاربران

A person whose job is to say hello to new people
استقبال کننده
خوشامدگو
بفرما زن در مشاغلی مثل بوتیک و . . .
سلام کننده، کسی که در کنار درب ورودی اماکن عمومی ( مثل رستوران ) می ایستد و به افرادی که وارد می شوند سلام و خوشامد می گوید.

بپرس