gammon

/ˈɡæmən//ˈɡæmən/

معنی: بازی تخته نرد، ران نمک زده و دود زده خوک، یاوه، لاف زدن، مارس کردن، سردواندن، نمک زدن و دودی کردن
معانی دیگر: ران نمک زده یا دودی خوک، ژامبون، قطعه ی گوشت خوک، بیکن، (تخته نرد) مارس (کردن)، مارسی، (کشتیرانی) دکلچه را به پاشنه ی کشتی (عقب کشتی) بستن، تیرآهن بین دکل و پاشنه ی کشتی قرار دادن، گول زدن، اغوا کردن، (عامیانه - انگلیس) چرند، چاخان، (عامیانه - انگلیس) یاوه گویی کردن، چرند گفتن، چاخان کردن، مارس کردن درتخته نرد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a win in backgammon in which the loser has not managed to remove any pieces.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: gammons, gammoning, gammoned
• : تعریف: to score a gammon against.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a ham that has been smoked or cured.

(2) تعریف: the lower portion of a side of bacon.

جمله های نمونه

1. give someone gammon
کسی را سرگرم کردن در حالی که نفر دیگر جیب او را می زند

2. keep someone in gammon
کسی را سرگرم کردن در حالی که نفر دیگر اموال او را بلند می کند

3. Sir Nicholas Gammon QC appeared on behalf of the defendant.
[ترجمه گوگل]سر نیکلاس گامون کیو سی به نمایندگی از متهم ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]از طرف متهم، سر نیکولاس Gammon از طرف متهم ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Turn the gammon over once during cooking.
[ترجمه گوگل]در طول پخت یکبار گامون را برگردانید
[ترجمه ترگمان]the را یک بار در حین پخت کامل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ideal for serving with chicken, gammon, pork or sausages.
[ترجمه گوگل]ایده آل برای سرو با مرغ، گامون، گوشت خوک یا سوسیس
[ترجمه ترگمان]برای خدمت با جوجه، نرد، گوشت خوک یا سوسیس مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Serve the gammon warm or cold with pickled pears.
[ترجمه گوگل]گامون را گرم یا سرد با گلابی ترشی سرو کنید
[ترجمه ترگمان]با pickled سرد و سرد، نرد و سرد را فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Arrange the gammon steaks on top and serve with a salad or unlimited vegetables.
[ترجمه گوگل]استیک های گامون را روی آن بچینید و با سالاد یا سبزیجات نامحدود سرو کنید
[ترجمه ترگمان]the را روی قسمت فوقانی مرتب کرده و با سالاد یا سبزیجات نامحدود سرو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Gammon recently updated and restated its Core Values to better reflect how it does business in today's rapidly changing and challenging world.
[ترجمه گوگل]Gammon اخیراً ارزش‌های اصلی خود را به‌روزرسانی کرده و مجدداً بیان کرده است تا بهتر نشان دهد که چگونه تجارت خود را در دنیای به سرعت در حال تغییر و چالش‌برانگیز امروزی نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]Gammon اخیرا به روز شده و ارزش های هسته ای خود را مجددا تکرار کرده تا بهتر نشان دهد چگونه کسب وکار در دنیای امروز به سرعت در حال تغییر و چالش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Workers undergo training at one of the Gammon Workers Registration Centres.
[ترجمه گوگل]کارگران در یکی از مراکز ثبت نام کارگران Gammon تحت آموزش قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]کارگران در یکی از مراکز ثبت نام کارگران Gammon آموزش می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Good communication is vital to Gammon Skanska and its vendors.
[ترجمه گوگل]ارتباط خوب برای Gammon Skanska و فروشندگان آن حیاتی است
[ترجمه ترگمان]ارتباط خوب برای Gammon اسکانسکا و فروشندگان آن حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Martin Gammon, of Bonhams, said the sale price could be $2m "based on market history".
[ترجمه گوگل]مارتین گامون، از Bonhams، گفت که قیمت فروش بر اساس تاریخچه بازار می تواند 2 میلیون دلار باشد
[ترجمه ترگمان]مارتین Gammon، از Bonhams، گفت که قیمت فروش می تواند ۲ میلیون دلار براساس تاریخ بازار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The price of the 2000 g gammon gift-wrap is $168 per wrap. The seller signed the number "16" in bold type and " 0" in small type and led consumer misunderstand the price is $ 80 per wrap.
[ترجمه گوگل]قیمت کادو 2000 گرمی گامون 168 دلار در هر بسته است فروشنده عدد "16" را با حروف پررنگ و "0" را با حروف کوچک امضا کرد و به اشتباه مصرف کننده را متوجه قیمت 80 دلار در هر بسته بندی کرد
[ترجمه ترگمان]قیمت of ۲۰۰۰ gammon برابر با ۱۶۸ دلار برای هر پوشش است فروشنده شماره \"۱۶\" را با حروف بزرگ امضا کرد و \"۰\" در نوع کوچک و مشتری منجر به درک نادرست قیمت ۸۰ دلار در هر پوشش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "Oh, gammon and jalap! "said Mr.
[ترجمه گوگل]آقا گفت: "اوه، گامون و جلاپ!"
[ترجمه ترگمان]اوه، gammon و jalap آقای نای تلی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For breakfast the next day, it was gammon steak (think jambon) and red capsicum ragout or an excellent warm smoked salmon crepe with asparagus, or the usual eggs to order.
[ترجمه گوگل]برای صبحانه روز بعد، استیک گامون (فکر کنید جامبون) و راگوی فلفل دلمه ای قرمز یا یک کرپ ماهی آزاد دودی عالی با مارچوبه یا تخم مرغ های معمولی سفارشی بود
[ترجمه ترگمان]برای صبحانه روز بعد، این کت لت gammon (think)و capsicum قرمز و یا یک crepe ماهی دودی عالی با مارچوبه و یا تخم مرغ معمولی برای سفارش دادن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Gammon Skanska introduced its safety management system through the medium of a story about an undercover agent with inspirations from the famous local film Infernal Affairs.
[ترجمه گوگل]Gammon Skanska سیستم مدیریت ایمنی خود را از طریق داستانی درباره یک مامور مخفی با الهام از فیلم محلی معروف Infernal Affairs معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]Gammon اسکانسکا سیستم مدیریت ایمنی خود را از طریق یک داستان در مورد یک عامل مخفی با الهامات از بخش مشهور داخلی فیلم معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازی تخته نرد (اسم)
gammon

ران نمک زده و دود زده خوک (اسم)
gammon

یاوه (اسم)
nonsense, hooey, froth, babble, balderdash, idle talk, gammon, tattle

لاف زدن (فعل)
praise, brave, hector, gammon, puff, boast, brag, yelp, rodomontade

مارس کردن (فعل)
gammon

سردواندن (فعل)
gammon, muff, put off, goof off

نمک زدن و دودی کردن (فعل)
gammon

انگلیسی به انگلیسی

• backgammon (game); nonsense (british); smoked ham
gammon is smoked or salted meat from a pig, similar to bacon.

پیشنهاد کاربران

بپرس