gangrene

/ˈɡæŋɡriːn//ˈɡæŋɡriːn/

معنی: ولگرد، خوره، قانقاریا، فساد عضو بر اثر نرسیدنخون، قانقاریا بوجود امدن، تباه کردن، فاسد شدن
معانی دیگر: (پزشکی)، کله، سیاه مردگی، کلی، فساد نسج ها، موت موضعی، گانگرن، پوسیدگی نسج، گانگرن گرفتن، فاسد شدن (نسج)، شقاقولوس کردن، طب قانقاریا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: death or rotting of a part of a living organism caused by faulty circulation, disease, or injury.
مشابه: rot
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: gangrenes, gangrening, gangrened
• : تعریف: to afflict or be afflicted with gangrene.
مشابه: mortify, putrefy

جمله های نمونه

1. gangrene can be a sequela of wounds
قانقاریا می تواند پیامد زخم باشد.

2. When gangrene set in, his foot had to be amputated.
[ترجمه گوگل]وقتی قانقاریا شروع شد، پایش باید قطع شود
[ترجمه ترگمان]وقتی \"قانقاریا\" وارد شد، پاهاش قطع شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The wound is festering, and gangrene has set in.
[ترجمه گوگل]زخم در حال چرک زدن است و قانقاریا ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]زخم festering است و قانقاریا در آن ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They had to amputate his leg because gangrene had set in.
[ترجمه گوگل]آنها مجبور شدند پای او را قطع کنند زیرا قانقاریا شروع شده بود
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور شدند پایش را قطع کنند، زیرا قانقاریا وارد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The wound was not properly disinfected and gangrene set in.
[ترجمه گوگل]زخم به درستی ضد عفونی نشد و قانقاریا ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]زخم به درستی ضد عفونی و gangrene نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Once gangrene has developed the tissue is dead.
[ترجمه گوگل]پس از ایجاد قانقاریا، بافت مرده است
[ترجمه ترگمان]وقتی قانقاریا توسعه پیدا کرد، بافت مرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is also a risk of gangrene due to poor circulation, plus cataracts and possible kidney failure.
[ترجمه گوگل]همچنین خطر گانگرن به دلیل گردش خون ضعیف، به علاوه آب مروارید و نارسایی احتمالی کلیه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین ریسک of ناشی از گردش ضعیف، به همراه آب مروارید و نارسایی کلیوی ممکن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Doctor Cooper said he would die of gangrene.
[ترجمه گوگل]دکتر کوپر گفت که او بر اثر قانقاریا خواهد مرد
[ترجمه ترگمان]دکتر کوپر گفت که از قانقاریا می میرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'd never met gangrene before.
[ترجمه گوگل]من قبلاً قانقاریا را ندیده بودم
[ترجمه ترگمان]من تا حالا قانقاریا ندیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gas gangrene spreading to the bone marrow.
[ترجمه گوگل]انتشار گانگرن گازی به مغز استخوان
[ترجمه ترگمان]قانقاریا گاز به مغز استخوان سرایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gangrene that develops as a result of arterial obstruction and is characterized by mummification of the dead tissue and absence of bacterial decomposition.
[ترجمه گوگل]قانقاریایی که در نتیجه انسداد شریان ایجاد می شود و با مومیایی شدن بافت مرده و عدم تجزیه باکتری مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]Gangrene که به عنوان نتیجه انسداد شریانی رشد می کنند و با مومیایی کردن بافت مرده و فقدان تجزیه باکتری ها مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Gangrene : Localized soft - tissue death ( necrosis ) from prolonged blood-supply Blockage.
[ترجمه گوگل]گانگرن: مرگ موضعی بافت نرم (نکروز) در اثر انسداد طولانی مدت خون رسانی
[ترجمه ترگمان]Gangrene: مرگ بافت نرم (نکروز)از blockage تامین خون طولانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After hyperbaric oxygen therapy was given, digital gangrene improved.
[ترجمه گوگل]پس از انجام اکسیژن درمانی هیپرباریک، قانقاریای دیجیتال بهبود یافت
[ترجمه ترگمان]بعد از hyperbaric درمان اکسیژن، gangrene دیجیتال بهبود یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ولگرد (اسم)
stray, loafer, blackguard, tramp, vagabond, hooligan, rambler, gangrene, footer, straggler, larrikin, roamer, runner, prowler, swinger

خوره (اسم)
chancre, leprosy, lepra, gangrene, hansen's disease

قانقاریا (اسم)
gangrene

فساد عضو بر اثر نرسیدن خون (اسم)
gangrene

قانقاریا بوجود امدن (فعل)
gangrene

تباه کردن (فعل)
destroy, corrupt, deprave, gangrene, vitiate

فاسد شدن (فعل)
decay, rot, spoil, canker, deteriorate, be depraved, degenerate, putrefy, disintegrate, gangrene

انگلیسی به انگلیسی

• death or rotting of body tissue (caused by faulty circulation, disease, etc.)
suffer from gangrene; cause gangrene
gangrene is decay in part of a person's body, caused by insufficient blood flowing to it.

پیشنهاد کاربران

بپرس