gerontocracy

/ˌdʒerənˈtɒkrəsi//ˌdʒerənˈtɒkrəsi/

پیرسالاری، حکومت پیران، هیئت حاکمه ای که سرانش پیر هستند، حکومت سالخوردگان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: gerontocracies
مشتقات: gerontocratic (adj.)
(1) تعریف: government by a group of elders.

(2) تعریف: such a group; council of elders.

جمله های نمونه

1. Like many other disciplines, psychology is a gerontocracy.
[ترجمه گوگل]مانند بسیاری از رشته های دیگر، روانشناسی نیز یک نظام سالمند سالاری است
[ترجمه ترگمان]مانند بسیاری دیگر از رشته ها، روان شناسی یک gerontocracy است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In fact, the gerontocracy has few legal underpinnings; rather it has to do with culture and tradition.
[ترجمه گوگل]در واقع، ژرونتوکراسی زیربنای قانونی کمی دارد بلکه به فرهنگ و سنت مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، gerontocracy دارای برخی از اصول حقوقی است؛ بلکه باید با فرهنگ و سنت نیز ارتباط داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The phenomenon of gerontocracy has existed for millennia because the young are accustomed to following the aged.
[ترجمه گوگل]پدیده ژرونتوکراسی هزاران سال است که وجود داشته است زیرا جوانان به پیروی از سالمندان عادت دارند
[ترجمه ترگمان]پدیده of برای هزاران سال وجود داشته است زیرا جوانان به پیروی از افراد مسن عادت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A gerontocracy: The President is elected, but only those over 45 (retirement age) can vote.
[ترجمه گوگل]جرونتوکراسی: رئیس جمهور انتخاب می شود، اما فقط افراد بالای 45 سال (سن بازنشستگی) می توانند رای دهند
[ترجمه ترگمان]gerontocracy: رئیس جمهور انتخاب می شود، اما تنها افراد بالای ۴۵ سال (سن بازنشستگی)می توانند رای دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But in practice Geneva was a patrician gerontocracy, dominated by a few families.
[ترجمه گوگل]اما در عمل ژنو یک نظام ژرونتوکراسی پدرسالار بود که تحت سلطه چند خانواده بود
[ترجمه ترگمان]اما در عمل ژنو یک gerontocracy patrician بود که چند خانواده را تحت سلطه خود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Although the population is now mainly black or mulatto and young, its rulers form a mainly white gerontocracy.
[ترجمه گوگل]اگر چه جمعیت در حال حاضر عمدتاً سیاهپوست یا مالتو و جوان هستند، حاکمان آن عمدتاً یک ژرونتوکراسی سفیدپوست تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]اگرچه این جمعیت در حال حاضر عمدتا سیاه یا سیاه و جوان است، حاکمان آن یک gerontocracy سفید عمدتا سفید تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For the citizens of China, Indonesia, and Russia, which together account for over 1/4 of the world's population, a sickly gerontocracy means perpetual speculation and uncertainty.
[ترجمه گوگل]برای شهروندان چین، اندونزی و روسیه که مجموعاً بیش از 1/4 جمعیت جهان را تشکیل می دهند، یک پیرسالاری بیمارگونه به معنای گمانه زنی و عدم اطمینان دائمی است
[ترجمه ترگمان]برای شهروندان چین، اندونزی و روسیه که بیش از ۱ \/ ۴ جمعیت جهان را تشکیل می دهند، a بیمار به معنای گمانه زنی های دائمی و عدم اطمینان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But by picking Mr Tanigaki over younger guns with ambitions to shake up the party's gerontocracy, the LDP shows that its eyes are still fixed on the past—and has not learned many lessons from defeat.
[ترجمه گوگل]اما LDP با انتخاب آقای تانیگاکی بر اسلحه‌های جوان‌تر با جاه‌طلبی‌ها برای متزلزل ساختن جنگ‌سالاری حزب، نشان می‌دهد که چشمانش هنوز به گذشته دوخته شده است – و درس‌های زیادی از شکست نگرفته است
[ترجمه ترگمان]اما با انتخاب آقای Tanigaki نسبت به سلاح های جوان با جاه طلبی برای بالا بردن the حزب، the نشان می دهد که چشم آن هنوز در گذشته ثابت است - و درس های زیادی را از شکست یاد نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Regent found the idea odd-as he had the puzzling gerontocracy the Robotech Masters had favored.
[ترجمه گوگل]ریجنت این ایده را عجیب و غریب می‌دانست، زیرا او پیروان سالاری گیج‌کننده‌ای داشت که استادان روبوتک دوست داشتند
[ترجمه ترگمان]نایب السلطنه این ایده را عجیب یافت - چون he گیج کننده را داشت که استادان قدیم از آن حمایت کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] پیر سالاری .

انگلیسی به انگلیسی

• governing body composed of old people; government ruled and controlled by old men

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : gerontocracy / gerontology / gerontologist
✅️ صفت ( adjective ) : gerontocratic
✅️ قید ( adverb ) : _
gerontocracy ( جامعه شناسی )
واژه مصوب: پیرسالاری
تعریف: حاکمیت و چیرگی سالمندان در هر تشکیلات یا سازمان

بپرس