gossiping


معنی: خبرکشی

جمله های نمونه

1. Gossiping and lying go hand in hand.
[ترجمه گوگل]غیبت و دروغ دست به دست هم می دهند
[ترجمه ترگمان]دراز کشیدن و دراز کشیدن در دست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Gossiping and lying go together.
[ترجمه گوگل]شایعه پراکنی و دروغ با همدیگر
[ترجمه ترگمان] gossiping \"و\" lying \"با هم میریم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It vexed me to think of others gossiping behind my back.
[ترجمه گوگل]فکر کردن به اینکه دیگران پشت سرم غیبت می کنند، آزارم می داد
[ترجمه ترگمان]ناراحت بودم که دیگران پشت سر من غیبت می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stop gossiping and get on with some work.
[ترجمه گوگل]دست از شایعه پراکنی بردارید و به کار خود ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]پرگویی را رها کنید و با برخی کارها کنار بیایید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She can spend a whole day gossiping with her neighbours.
[ترجمه گوگل]او می تواند یک روز کامل را با همسایه هایش غیبت کند
[ترجمه ترگمان]او می تواند تمام روز را با همسایگان خود غیبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The women stood in the marketplace, gossiping about this and that.
[ترجمه گوگل]زنان در بازار ایستاده بودند و از این و آن غیبت می کردند
[ترجمه ترگمان]زن ها در بازار ایستاده بودند و درباره این موضوع سخن چینی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The whole town was gossiping about them.
[ترجمه گوگل]تمام شهر در مورد آنها غیبت می کردند
[ترجمه ترگمان]تمام شهر از آن ها شایعه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I can't stand here gossiping all day.
[ترجمه گوگل]نمی توانم تمام روز اینجا غیبت کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم تمام روز اینجا بمانم و شایعه پراکنی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She's been gossiping and hasn't done a stroke all morning.
[ترجمه گوگل]او غیبت می کند و تمام صبح سکته نکرده است
[ترجمه ترگمان]اون داره شایعه پراکنی می کنه و تمام صبح سکته نکرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Try not to curse when the girls are gossiping at the water fountain and all you want is a drink.
[ترجمه گوگل]سعی کن وقتی دخترا کنار چشمه غیبت میکنن فحش نده و فقط یه نوشیدنی میخوای
[ترجمه ترگمان]سعی کن وقتی دخترها کنار فواره آب وراجی می کنند و تنها چیزی که می خواهی یک نوشیدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sergeants Camb and Martin were gossiping in the foyer when he emerged from the lift.
[ترجمه گوگل]گروهبان کمب و مارتین در سرسرا مشغول غیبت بودند که او از آسانسور بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]وقتی از آسانسور بیرون آمد مارتین در سرسرا مشغول غیبت کردن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But she might walk slowly, gossiping on the way, or even stop off at some other house to drink tea.
[ترجمه گوگل]اما ممکن است آهسته راه برود، در راه غیبت کند، یا حتی در خانه دیگری توقف کند تا چای بنوشد
[ترجمه ترگمان]اما ممکن بود آهسته راه برود و در راه غیبت کند یا حتی در خانه دیگری توقف کند تا چای بنوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Gossiping, after all, is an important trade that oils the wheels of other people's industry.
[ترجمه گوگل]به هر حال غیبت کردن، تجارت مهمی است که چرخ صنعت دیگران را روغن کاری می کند
[ترجمه ترگمان]به هر حال، Gossiping یک تجارت مهم است که بر چرخ های صنعت دیگران تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I wasn't doing anything important - just gossiping with a neighbour.
[ترجمه گوگل]من کار مهمی انجام نمی دادم - فقط با همسایه غیبت می کردم
[ترجمه ترگمان]من هیچ کار مهمی انجام ندادم - فقط شایعه پراکنی کردن با یک همسایه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خبرکشی (اسم)
gossiping

انگلیسی به انگلیسی

• conversation about the private affairs of others, idle talk that spreads rumors

پیشنهاد کاربران

بپرس