grandiose

/ˈɡrændɪoʊs//ˈɡrændɪəʊs/

معنی: بلند، پر اب و تاب، بزرگ نما، عالی نما
معانی دیگر: باشکوه، عالی، مجلل، واهی، بلندپروازانه، خودبزرگ بینانه، ظاهرا مجلل، متظاهرانه، پر زرق وبرق، خودنمایانه، مغرورانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: grandiosely (adv.), grandiosity (n.)
(1) تعریف: pretentious, pompous, or ridiculously grand.
مترادف: ostentatious, pompous, pretentious
متضاد: humble, modest
مشابه: bombastic, lofty, overblown, portentous

- With his enormous wealth, he had a grandiose mansion constructed that not only looked like a castle but was surrounded by a moat.
[ترجمه گوگل] او با ثروت هنگفتش عمارت بزرگی ساخته بود که نه تنها شبیه یک قلعه بود، بلکه توسط یک خندق احاطه شده بود
[ترجمه ترگمان] با ثروت عظیمی که داشت، خانه ای بزرگ و بزرگ ساخته بود که نه تنها شبیه به یک قلعه بود بلکه در محاصره یک خندق قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She had grandiose plans to become a famous novelist, but she lacked the discipline to write.
[ترجمه گوگل] او نقشه های بزرگی برای تبدیل شدن به یک رمان نویس مشهور داشت، اما فاقد نظم و انضباط برای نوشتن بود
[ترجمه ترگمان] او برنامه های grandiose برای تبدیل شدن به یک نویسنده مشهور داشت، اما فاقد انضباط برای نویسندگی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: exceptionally grand or impressive; imposing.
مترادف: magnificent, majestic, regal, splendid, stately, sumptuous
متضاد: lowly, unimpressive
مشابه: extravagant, imposing, impressive, kingly, lavish, opulent, palatial, pompous

- The museum visitors were delighted by the grandiose display of royal jewelry.
[ترجمه گوگل] بازدیدکنندگان موزه از نمایش باشکوه جواهرات سلطنتی خوشحال شدند
[ترجمه ترگمان] بازدیدکنندگان موزه از نمایش grandiose جواهرات سلطنتی خوشحال شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the grandiose palace of the corrupt vizier
کاخ مجلل وزیر فاسد

2. he has grandiose ideas about himself
او خیلی به خودش می نازد.

3. Have grandiose aims but puny abilities, great ambition but little talent.
[ترجمه گوگل]اهداف بزرگ داشته باشید اما توانایی های ضعیف، جاه طلبی های بزرگ اما استعداد کمی داشته باشید
[ترجمه ترگمان]هدف های grandiose، توانایی های puny، جاه طلبی شدید، اما استعداد کمی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The grandiose scheme for a journey across the desert came to nothing.
[ترجمه گوگل]طرح بزرگ برای سفر در سراسر صحرا بی نتیجه ماند
[ترجمه ترگمان]نقشه grandiose برای سفر از صحرا به هیچ چیز نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's always producing grandiose plans that never work.
[ترجمه گوگل]او همیشه در حال تولید طرح‌های بزرگ است که هرگز به نتیجه نمی‌رسند
[ترجمه ترگمان]او همیشه برنامه های grandiose را تولید می کند که هرگز عملی نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He could no longer live the grandiose lifestyle to which he had become accustomed.
[ترجمه گوگل]او دیگر نمی توانست آن سبک زندگی باشکوهی را که به آن عادت کرده بود زندگی کند
[ترجمه ترگمان]دیگر نمی توانست سبک زندگی پر grandiose را که به آن خو گرفته بود زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He dismissed his assistant with a grandiose sweep of his hand.
[ترجمه گوگل]او دستیار خود را با یک حرکت بزرگ دستش برکنار کرد
[ترجمه ترگمان]با یک حرکت سنگین دست دستیارش را مرخص کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Of course grandiose ideas of this sort can never be said to be entirely new.
[ترجمه گوگل]البته هرگز نمی توان گفت که ایده های بزرگ از این دست کاملاً جدید هستند
[ترجمه ترگمان]البته، ایده های grandiose از این گونه هرگز نمی توان گفت کاملا جدید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The abandonment of grandiose planning intentions was the consequence of market conditions.
[ترجمه گوگل]کنار گذاشتن مقاصد برنامه ریزی بزرگ نتیجه شرایط بازار بود
[ترجمه ترگمان]رها کردن مقاصد برنامه ریزی grandiose نتیجه شرایط بازار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Today the Government has grandiose plans for a new futuristic city centre.
[ترجمه گوگل]امروز دولت برنامه‌های بزرگی برای یک مرکز شهر جدید آینده‌نگر دارد
[ترجمه ترگمان]امروز دولت برنامه های grandiose برای یک مرکز جدید در آینده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The more grandiose their mad ark visions got, the more interested in the whole idea they all became.
[ترجمه گوگل]هر چه رؤیاهای کشتی دیوانه آنها بزرگتر می شد، همه آنها به کل ایده علاقه مند می شدند
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر تصاویر mad را در بر می گرفت، بیشتر به این ایده علاقه مند بودند که همه آن ها به این فکر افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Such ideals were grandiose both in their conception and in relation to the practicalities of post-war reconstruction.
[ترجمه گوگل]چنین آرمان هایی هم در تصورشان و هم در رابطه با جنبه های عملی بازسازی پس از جنگ بسیار بزرگ بودند
[ترجمه ترگمان]این ایده ها هم در مفهوم خود و هم در رابطه با وضعیت عملی بازسازی پس از جنگ، grandiose بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's just another of Wheeler's grandiose schemes.
[ترجمه گوگل]این یکی دیگر از طرح های بزرگ ویلر است
[ترجمه ترگمان]این فقط یه نقشه بزرگ و مجلل - ویلر \"ست\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The real taste is disguised by the grandiose wording that accompanies them.
[ترجمه گوگل]طعم واقعی با عبارات بزرگی که آنها را همراهی می کند پنهان می شود
[ترجمه ترگمان]مزه اصلی به شکل کلمات grandiose که همراه آن ها است، شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Parts of the grandiose Stalin-era building were sold to casino owners to raise money to stave off closure.
[ترجمه گوگل]بخش‌هایی از ساختمان باشکوه دوران استالین به صاحبان کازینو فروخته شد تا برای جلوگیری از بسته شدن پول جمع‌آوری کنند
[ترجمه ترگمان]بخش هایی از ساختمان دوران استالین grandiose به صاحبان کازینو فروخته شد تا برای جلوگیری از بسته شدن، پول جمع آوری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بلند (صفت)
forte, loud, high, long, supernal, tall, highfalutin, upland, eminent, lofty, vociferous, grandiose, sonorous, high-ranking, skyscraping

پر اب و تاب (صفت)
tumescent, flatulent, rotund, magniloquent, ornate, grandiose, tumid

بزرگ نما (صفت)
grandiose

عالی نما (صفت)
grandiose

انگلیسی به انگلیسی

• pompous, overly formal; grand, impressive
grandiose is used to describe something which is bigger or more elaborate than necessary and thereby seems ridiculous.

پیشنهاد کاربران

متظاهرانه
۱. غول آسا. عظیم ۲. پر زرق و برق. نمایشی ۳. بلندپروازانه. واهی ۴. متکبرانه. خودنمایانه
مثال:
He's always producing grandiose plans that never work.
او همیشه در حال ریختن برنامه های بلندپروازانه است که هرگز عملی نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

he has grandiose ideas about himself.
او درباره خودش افکار متکبرانه ای دارد.
the grandiose palace of the president.
کاخ عظیم {و پر زرق و برق} رئیس جمهور.

پر کبکبه و دبدبه
Very large or wonderful, or intended to seem great and important
خیلی بزرگ و شگفت انگیز و تاثیرگذار یا اینگونه بنظر رسیدن
grandiose buildings
grandiose plans
With a grandiose diplomatic flourish China brokered a rapprochement between Saudi Arabia and Iran, in the process upending US calculus in the Gulf and beyond
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/grandiose?q=grandiose
Zionists have a grandiose view of themselves but they will be defeated by Imam zaman
صهیونیست ها یک دیدگاه خودبزرگ بینانه/مغرورانه از خودشان دارند ولی آنها توسط امام زمان مغلوب خواهند شد
خودنما - خودنمایانه
grandiose humility: تواضع خودنمایانه ( ریاکارانه )
grandiose victim: قربانیِ خودنما
بلندپروازانه
عظیم، بزرگ، عالی، پر طمطراق، پر زرق و برق، نمایشی
خود بزرگ بینی
بزرگ نما - خود برتر بین
بزرگ منشی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس