handicraft

/ˈhændiˌkræft//ˈhændɪkrɑːft/

معنی: هنرمند، هنردستی، پیشه دستی، صنعت دستی، حرفه ای
معانی دیگر: مهارت در کارهای دستی، دست ورزی، صنعت گری، هنرکاری، هوتخشی، شغل مستلزم مهارت در کارهای دستی، دست ورزگری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: skill at making things by hand.
مشابه: craft, skill

(2) تعریف: work requiring such skill, such as weaving and woodworking, or the products of such work.
مشابه: craft, skill

جمله های نمونه

1. Her hobbies are music, reading and handicraft.
[ترجمه گوگل]سرگرمی های او موسیقی، مطالعه و کار دستی است
[ترجمه ترگمان]سرگرمی های او موسیقی، خواندن و صنایع دستی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is known for its handicraft products.
[ترجمه گوگل]به خاطر محصولات صنایع دستی خود شهرت دارد
[ترجمه ترگمان]آن به خاطر محصولات صنایع دستی معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The delicate handicraft works will not bear rough handling.
[ترجمه گوگل]کارهای ظریف صنایع دستی تحمل نمی کنند
[ترجمه ترگمان]کاره ای دستی ظریف، حمل و نقل خشن را تحمل نخواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mrs Curdle had learnt this handicraft as a young girl and was an expert.
[ترجمه گوگل]خانم کوردل در دوران جوانی این هنر دستی را آموخته بود و متخصص بود
[ترجمه ترگمان]خانم curdle این صنعت را به عنوان یک دختر جوان یاد گرفته بود و متخصص این کار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Emma Lee lives in Liverpool and enjoys reading, handicraft and playing the keyboard.
[ترجمه گوگل]اما لی در لیورپول زندگی می کند و از خواندن، کاردستی و نواختن کیبورد لذت می برد
[ترجمه ترگمان]اما لی در لیورپول زندگی می کند و از خواندن، صنایع دستی و نواختن پیانو لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Technical progress makes regional production gives handicraft industry of Chinese generation privately owned show new characteristic.
[ترجمه گوگل]پیشرفت فنی باعث می شود تولید منطقه ای به صنعت صنایع دستی نسل خصوصی چینی ویژگی جدیدی را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]پیشرفت فنی باعث می شود که تولید منطقه ای صنعت تولید صنایع دستی چینی تولید کند که مالکیت خصوصی آن ها را به خود اختصاص داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She bought this miserable handicraft from the old lady.
[ترجمه گوگل]او این هنر دستی بدبخت را از پیرزن خرید
[ترجمه ترگمان]او این صنایع دستی و دستی را که از آن پیرزن بود خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As a traditional pattern of handicraft production, folk craft is greatly fruitful and has a wide range of cultural coverage.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک الگوی سنتی تولید صنایع دستی، صنایع دستی بسیار پربار است و طیف وسیعی از پوشش فرهنگی دارد
[ترجمه ترگمان]هنر مردمی به عنوان یک الگوی سنتی تولید صنایع دستی، تا حد زیادی مثمر ثمر بوده است و طیف گسترده ای از پوشش فرهنگی را در بر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Glassware of attractive appearance can Be appreciated as handicraft articles.
[ترجمه گوگل]ظروف شیشه ای با ظاهر جذاب را می توان به عنوان مقالات صنایع دستی قدردانی کرد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های ظاهر جذاب را می توان به عنوان لوازم دستی مورد تحسین قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Almost all of the valuable handicraft articles are there.
[ترجمه گوگل]تقریباً تمام مقالات ارزشمند صنایع دستی در آنجا موجود است
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه اشیا دستی گران بها در آنجا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It might be an industrial product or a handicraft commodity.
[ترجمه گوگل]ممکن است یک محصول صنعتی یا یک کالای صنایع دستی باشد
[ترجمه ترگمان]آن ممکن است یک محصول صنعتی یا یک کالای صنایع دستی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The handicraft draws the cloth of various topic up the oil painting, plank over a long period of time up oil painting, several nations of the boom europe, American etc. and region.
[ترجمه گوگل]این صنایع دستی پارچه موضوعات مختلف را روی نقاشی رنگ روغن، تخته چوب در مدت زمان طولانی تا نقاشی رنگ روغن، چندین کشور اروپایی پررونق، آمریکا و غیره و منطقه می کشد
[ترجمه ترگمان]این صنایع دستی، تاروپود موضوع مختلف نقاشی نفتی، الوار را بر روی یک دوره طولانی از زمان نقاشی روغن، چندین کشور از جمله اروپا، آمریکا و غیره ترسیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Traditional handicraft techniques are being steadily improved.
[ترجمه گوگل]تکنیک های صنایع دستی سنتی به طور پیوسته در حال بهبود هستند
[ترجمه ترگمان]روش های سنتی صنایع دستی به طور پیوسته بهبود یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This company began to develop the woodcarving handicraft, the productalready obtains the market good appraisal.
[ترجمه گوگل]این شرکت شروع به توسعه صنایع دستی منبت کاری کرد، محصول در حال حاضر ارزیابی خوبی را در بازار کسب می کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت شروع به توسعه صنایع دستی woodcarving کرد که productalready مهارت خوبی برای بازار به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هنرمند (اسم)
artist, craftsman, artificer, virtuoso, handicraft

هنردستی (اسم)
handicraft, basketry, handcraft

پیشه دستی (اسم)
handicraft

صنعت دستی (صفت)
handicraft

حرفه ای (صفت)
handicraft, professional, occupational

انگلیسی به انگلیسی

• ability to work creatively with the hands; art of creating things by hand; objects created by hand
handicrafts are activities such as embroidery and pottery which involve making things with your hands in a skilful way.
handicrafts are also the objects that are produced by people doing handicrafts.

پیشنهاد کاربران

کاردستی
صنایع دستی
# a shop selling handicrafts
# Traditional handicrafts bought by tourists
# The city is known for its handicraft products
صنایع دستی

بپرس