handmaiden

/ˈhændmeɪdn̩//ˈhændmeɪdn̩/

(مجازی) همراه، ملازم (handmaid هم می گویند)، (قدیمی) کلفت، ندیمه، کنیز، کلفت، خدمتگار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a handmaid.

جمله های نمونه

1. law is the handmaiden of justice
قانون ملازم عدالت است.

2. The fear is that science could become the handmaiden of industry.
[ترجمه گوگل]ترس این است که علم بتواند دستکش صنعت شود
[ترجمه ترگمان]ترس این است که علم می تواند به خدمت صنعت درآید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mathematics was once dubbed the handmaiden of the sciences.
[ترجمه گوگل]زمانی ریاضیات را کنیز علوم لقب دادند
[ترجمه ترگمان]ریاضیات زمانی به خدمت علوم رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Science must not become the handmaiden of the state.
[ترجمه گوگل]علم نباید دستکش دولت شود
[ترجمه ترگمان]علم نباید به خدمت دولت درآید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His historical sweep made necessity appear as the handmaiden of the statesman's perception.
[ترجمه گوگل]جاروی تاریخی او باعث شد که ضرورت به عنوان کنیز ادراک دولتمردان ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]حرکت تاریخی او به منزله خدمت نظام سیاسی به شمار می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Theology should be the handmaiden of ethics.
[ترجمه گوگل]الهیات باید کنیز اخلاق باشد
[ترجمه ترگمان]الهیات باید به خدمت اخلاق باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her Highness commands you to take her handmaiden with you.
[ترجمه گوگل]اعلیحضرت به شما دستور می دهد که کنیزش را با خود ببرید
[ترجمه ترگمان]حضرت اشرف به شما دستور می دهد که خدمتکار او را با خودتان ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was too young to be setting herself up as the devoted handmaiden to the great man.
[ترجمه گوگل]او خیلی جوان بود که نمی توانست خود را به عنوان خدمتکار فداکار مرد بزرگ معرفی کند
[ترجمه ترگمان]او جوان تر از آن بود که خود را به عنوان خدمتکار فدا کردن به مرد بزرگ آماده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We have traced her history from the great goddesses of the pre-patriarchal period, especially Inanna and her handmaiden, Lilith.
[ترجمه گوگل]ما تاریخچه او را از الهه های بزرگ دوران پیش از ایلخانی، به ویژه اینانا و کنیزش، لیلیت، دنبال کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما تاریخچه او را از الهه های بزرگ دوره پیش از سالار، به خصوص اینانا و handmaiden، لیلیث رد کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. St. Thomas Aquinas believed that reason should serve as the handmaiden of faith.
[ترجمه گوگل]سنت توماس آکویناس معتقد بود که عقل باید به عنوان کنیز ایمان عمل کند
[ترجمه ترگمان]سنت توماس آکویناس معتقد بود که عقل باید به عنوان خدمت دین خدمت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Science had always been and continued to remain the handmaiden of the great Eastern religions.
[ترجمه گوگل]علم همیشه خدمتگزار ادیان بزرگ شرقی بوده و بوده است
[ترجمه ترگمان]علم همیشه در خدمت مذاهب بزرگ شرقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And there are the sort of goddesses or Aeolus of wind and handmaiden for Venus herself.
[ترجمه گوگل]و نوعی الهه یا آئولوس باد و کنیز برای خود زهره وجود دارد
[ترجمه ترگمان]و در آنجا نوعی الهه یا Aeolus باد و خدمت برای ونوس وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The fund acted far too long as a creditor collection agency, a defender of the dollar as the sole reserve currency and even as a handmaiden to US sectoral interests in trade policy.
[ترجمه گوگل]این صندوق برای مدت طولانی به عنوان یک آژانس جمع آوری طلبکاران، مدافع دلار به عنوان تنها ارز ذخیره و حتی به عنوان دستکاری برای منافع بخشی ایالات متحده در سیاست تجاری عمل کرد
[ترجمه ترگمان]این صندوق به اندازه یک آژانس جمع آوری بستانکار، مدافع دلار به عنوان تنها ارز ذخیره و حتی در خدمت منافع بخشی ایالات متحده در سیاست تجاری عمل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• female servant, maid
a handmaiden or a handmaid is a female servant; an old-fashioned use.
a handmaiden or handmaid is also something which plays a lesser but important supporting role to something else.

پیشنهاد کاربران

کنیز، کنیزک ( در قدیم پیشخدمت مونث، برده مونث ) .

بپرس