have on


پوشیدن، در بر داشتن

جمله های نمونه

1. Give away any food you have on hand, or lock it up and give the key to the neighbours.
[ترجمه گوگل]هر غذایی که در دست دارید را بدهید، یا آن را قفل کنید و کلید را به همسایه ها بدهید
[ترجمه ترگمان]غذایی را که در دست دارید بدهید، یا آن را قفل کنید و کلید را به همسایه ها بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. How much cash do you have on you?
[ترجمه گوگل]چقدر پول نقد در اختیار دارید؟
[ترجمه ترگمان]چقدر پول داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'm inquiring after any information the library might have on future city planning.
[ترجمه گوگل]من در حال پرس و جو هستم پس از هر گونه اطلاعاتی که کتابخانه ممکن است در مورد برنامه ریزی شهری آینده داشته باشد
[ترجمه ترگمان]من در حال تحقیق در مورد هر اطلاعاتی است که کتابخانه می تواند در برنامه ریزی شهر آینده داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What repercussions will the war have on the economy?
[ترجمه گوگل]جنگ چه پیامدهایی بر اقتصاد خواهد داشت؟
[ترجمه ترگمان]جنگ چه پیامدهایی بر اقتصاد دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He did not have on his other lucky charm, a pair of green socks.
[ترجمه گوگل]او طلسم شانس دیگری نداشت، یک جفت جوراب سبز
[ترجمه ترگمان]او طلسم خوش دیگری نداشت، یک جفت جوراب سبز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What effect will these changes have on the tourist industry?
[ترجمه گوگل]این تغییرات چه تاثیری بر صنعت گردشگری خواهد داشت؟
[ترجمه ترگمان]این تغییرات چه تاثیری بر صنعت گردشگری خواهد داشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What do you have on for tomorrow night?
[ترجمه محمد محمدی] برای فردا شب چی میپوشی؟
|
[ترجمه گوگل]برای فردا شب چی داری؟
[ترجمه ترگمان]فردا شب چی کار می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Please send me any literature you have on camping holidays in Spain.
[ترجمه گوگل]لطفاً مطالبی را که در مورد تعطیلات کمپینگ در اسپانیا دارید برای من ارسال کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا اطلاعاتی را که در تعطیلات کمپینگ در اسپانیا دارید برایم بفرستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What do the police have on him?
[ترجمه گوگل]پلیس با او چه کار دارد؟
[ترجمه ترگمان]پلیس چیکار کرده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Joan is the only lawyer we have on staff.
[ترجمه گوگل]جوآن تنها وکیلی است که ما در کارکنان داریم
[ترجمه ترگمان]جوآن تنها وکیلی است که ما در اختیار داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Which word processor do you have on your computer?
[ترجمه گوگل]کدام واژه پرداز را روی کامپیوتر خود دارید؟
[ترجمه ترگمان]کدوم کلمه پرداز تو کامپیوتر تو کار می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What effect will this have on the local tourist industry ?
[ترجمه گوگل]این چه تأثیری بر صنعت گردشگری محلی خواهد داشت؟
[ترجمه ترگمان]این امر چه تاثیری بر صنعت گردشگری محلی خواهد داشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What does this tape have on it?
[ترجمه گوگل]این نوار چه چیزی روی آن است؟
[ترجمه ترگمان]این نوار چه ربطی به این قضیه داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You have on occasion surprised people.
[ترجمه گوگل]شما گاهی اوقات مردم را شگفت زده کرده اید
[ترجمه ترگمان]تو یه فرصت داری که مردم شگفت زده بشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I have on several occasions voiced my objections to the plan to management.
[ترجمه گوگل]من چندین بار اعتراض خود را به این طرح به مدیریت اعلام کرده ام
[ترجمه ترگمان]من چندین بار اعتراض خود را به این طرح برای مدیریت اعلام کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wear, cover oneself with

پیشنهاد کاربران

We have a lot on at work and we aren't having a holiday this year.
سرمون شلوغه
get dressed✅
لباس پوشیدن ( مناسب یک موقعیت خاص مثل محل کار، عروسی . . )
I need to get dressed for work.
get ready ✅
آماده شدن ( برای هر اقدامی چه حاضر شدن و بیرون رفتن چه حمام رفتن چه درس خوندن و . . )
...
[مشاهده متن کامل]

I need to get ready for my date tonight.
wear✅
چیزی به تن داشتن I am wearing a dress today
پوشیدن Usually I wear black, grey, or brown.
❗مدل دادن، حالت دادن به مو She wore her hair loose.
have on✅
یک تیکه چیزی به تن داشتن ( رایج تر از wear )
He has on a red shirt
put on✅
عمل پوشیدن لباس ( بیشتر موقع حاضر شدن و بیرون رفتن )
I put on my coat before leaving the house.

دست انداختن، سرکار گذاشتن
به خود یا بهمراه خود داشتن
?I don't have any money on me. Can you lend me some
پولی ندارم ( منظور الان و مثلا تو جیبش ) . میتونی بهم مقداری قرض بدی؟
◾have somebody on
( informal )
​ to try to make somebody believe something that is not true, usually as a joke
✔️You didn't really, did you? You're not having me on, are you?
◾have ( got ) something on
...
[مشاهده متن کامل]

[no passive]
( not used in the progressive tenses )
✔️​to be wearing something
E. g. had a red jacket on
E. g. He had nothing ( = no clothes ) on

✔️to leave a piece of equipment working
E. g. She has her TV on all day
✔️to have arranged to do something
E. g. I can't see you this week—I've got a lot on
◾have ( got ) something on somebody
​[no passive]
( informal )
( not used in the progressive tenses )
✔️to know something bad about somebody, especially something that connects them with a crime
E. g. I'm not worried—they've got nothing on me

wear به معنای پوشیدنه و have on به معنای به تن داشتن است
مثال
Jack is wearing a read shirt
جک یک پیراهن قرمز می پوشد
Jack has a red shirt on
جک یک پیراهن قرمز به تن دارد
بر تن داشتن
برنامه داشتن ( منظور وقت آزاد نداشتن )
Have you got something on tonight ?1
امشب برنامه ای داری ؟ ( امشب تایمت آزاده ؟ )
I have too much on
برنامه ام پره ، سرم خیلی شلوغه
She had on a jacket
پوشیدن
پوشیدن
she had her new dress on
قرار داشتن. برنامه ای برای انجام داشتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس