impurity

/ˌɪmˈpjʊrəti//ɪmˈpjuːrɪti/

معنی: الودگی، کثافت، نا پاکی، چرک
معانی دیگر: نجس بودن، ناخالصی، ناسرگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: impurities
(1) تعریف: the state or condition of being impure.
متضاد: purity
مشابه: alloy, contamination, pollution

- Because of its impurity, this water is not safe to drink.
[ترجمه sina molaverdikhani] به علت ناخالصی، این آب برای نوشیدن ایمن ( مناسب ) نمیباشد.
|
[ترجمه امیر میقانی] به علت ناخالصی آن این آب برای نوشیدن مناسب نیست.
|
[ترجمه گوگل] این آب به دلیل ناخالصی قابل شرب نیست
[ترجمه ترگمان] به خاطر impurity، این آب برای نوشیدن در امان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (often pl.) something that causes such a state.
مشابه: contaminant, pollutant

- This water contains impurities such as metals and biological pollutants that make it unsafe for drinking.
[ترجمه گوگل] این آب حاوی ناخالصی هایی مانند فلزات و آلاینده های بیولوژیکی است که آن را برای آشامیدن ناامن می کند
[ترجمه ترگمان] این آب حاوی ناخالصی ها از قبیل فلزات و آلاینده های زیستی است که آن را برای نوشیدن خطرناک می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the impurity of his motives
ناپاکی نیت های او

2. the degree of a metal's impurity
میزان ناخالصی یک فلز

3. The impurity of the water is a serious health risk.
[ترجمه گوگل]ناخالصی آب یک خطر جدی برای سلامتی است
[ترجمه ترگمان]ناخالصی آب یک خطر جدی برای سلامتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The beans contain an impurity which causes James to become violently ill.
[ترجمه گوگل]لوبیا حاوی ناخالصی است که باعث می شود جیمز به شدت بیمار شود
[ترجمه ترگمان]این لوبیا شامل ناخالصی است که باعث می شود جیمز به شدت بیمار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This strategy of imputing impurity to women who challenged medical hegemony had its effects.
[ترجمه گوگل]این استراتژی نسبت دادن ناخالصی به زنانی که هژمونی پزشکی را به چالش می‌کشیدند، تأثیرات خود را داشت
[ترجمه ترگمان]این استراتژی of به زنانی که استیلای پزشکی را به چالش کشیده اند تاثیرات آن را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The compositional differences are principally due to impurity levels of the oxides of magnesia, and lead in the glasses.
[ترجمه گوگل]تفاوت های ترکیبی عمدتاً به دلیل سطوح ناخالصی اکسیدهای منیزیم و سرب در لیوان ها است
[ترجمه ترگمان]تفاوت های ترکیبی اصولا به دلیل سطح ناخالصی اکسیده ای of و سرب در شیشه های است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The method determinates trace level of impurity moisture in several systems of cover gas water Argon using dewpoint meters in China experimental fast neutron reactor which is being constructed.
[ترجمه گوگل]این روش سطح کمی از رطوبت ناخالصی را در چندین سیستم از آب پوششی آرگون با استفاده از نقطه شبنم‌سنج در راکتور نوترونی سریع آزمایشی چین که در حال ساخت است، تعیین می‌کند
[ترجمه ترگمان]این روش نشان دهنده میزان رطوبت ناخالصی در چندین سیستم با استفاده از dewpoint متر در رآکتور نوترون سریع آزمایشی در چین است که ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We study the influence of ionized impurity scattering on the electron transport in resonant-phonon-assisted terahertz (THz) quantum-cascade lasers (QCLs).
[ترجمه گوگل]ما تأثیر پراکندگی ناخالصی یونیزه شده بر انتقال الکترون را در لیزرهای کوانتومی آبشاری تراهرتز (THz) به کمک رزونانس فونون مطالعه می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در بررسی تاثیر of یونیزه شده بر انتقال الکترون در امواج تراهرتز - - - - - - - - - - - - - - - - - phonon کوانتومی (THz)بررسی خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The influences of oxygen impurity influx rate and confinement time on intensity and switch-on time of line emissions are surveyed numerically.
[ترجمه گوگل]تأثیرات نرخ هجوم ناخالصی اکسیژن و زمان حبس بر شدت و زمان روشن شدن انتشار خط به صورت عددی بررسی می‌شود
[ترجمه ترگمان]تاثیرات نرخ ورود ناخالصی اکسیژن و زمان حبس بر شدت و سوئیچ - در زمان انتشار گازها به صورت عددی مورد بررسی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Orthogonal analytical approaches for impurity investigations to provide a complete understanding of a drug substance impurity profile and to aid chemical process development are described.
[ترجمه گوگل]رویکردهای تحلیلی متعامد برای بررسی ناخالصی برای ارائه درک کاملی از مشخصات ناخالصی ماده دارویی و کمک به توسعه فرآیند شیمیایی شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]رویکردهای تحلیلی متعامد برای تحقیقات ناخالصی به منظور فراهم آوردن درک کامل از مشخصات جرم مواد مخدر و کمک به توسعه فرآیند شیمیایی توصیف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Boron is the primary impurity in semiconductor material, and accurately controling impurity density of section is one of the key questions in semiconductor-technics.
[ترجمه گوگل]بور ناخالصی اولیه در مواد نیمه هادی است و کنترل دقیق چگالی ناخالصی مقطع یکی از سوالات کلیدی در تکنیک نیمه هادی است
[ترجمه ترگمان]بور به عنوان ناخالصی اصلی در مواد نیمه هادی بوده و چگالی ناخالصی در بخش یکی از پرسش های کلیدی در semiconductor - technics می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Geochemial characteristics of REE and impurity elements of antimonite in antimony and micro disseminated gold deposits are studied in this paper and analysed.
[ترجمه گوگل]ویژگی‌های ژئوشیمیایی عناصر REE و ناخالصی آنتی‌مونیت در ذخایر آنتیموان و طلای ریز منتشر در این مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های Geochemial عناصر ree و ناخالصی of در deposits antimony و میکرو disseminated در این مقاله مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The paper dissertated the impurity distribution of titanium sponge and its affect on product quality.
[ترجمه گوگل]این مقاله توزیع ناخالصی اسفنج تیتانیوم و تأثیر آن بر کیفیت محصول را به پایان می‌رساند
[ترجمه ترگمان]این مقاله نشان دهنده توزیع ناخالصی اسفنج تیتانیوم و تاثیر آن بر کیفیت محصول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What is the impact of measurement error and impurity type on temperature compensation?
[ترجمه گوگل]تاثیر خطای اندازه گیری و نوع ناخالصی بر جبران دما چیست؟
[ترجمه ترگمان]تاثیر خطای اندازه گیری و نوع ناخالصی در جبران دما چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Optimization of the condensation conditions reduced the impurity to a negligible quantity.
[ترجمه گوگل]بهینه سازی شرایط تراکم ناخالصی را به مقدار ناچیزی کاهش داد
[ترجمه ترگمان]بهینه سازی شرایط تراکم، ناخالصی را به مقدار ناچیزی کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الودگی (اسم)
filth, alloy, contamination, pollution, impurity, purulence, stain, soilage, squalor

کثافت (اسم)
filth, contamination, pollution, impurity, mire, muck, dirt, jakes, soilure

ناپاکی (اسم)
contamination, pollution, impurity, improbity

چرک (اسم)
filth, impurity, slag, fester, smear, dirt, corruption, pus, lymph, pyorrhea, pyorrhoea, soilure

تخصصی

[شیمی] ناخالصی، ناسرگی
[عمران و معماری] ناخالصی
[برق و الکترونیک] ناخالصی
[نساجی] ناخالصی - چرکی - ناصافی - آلودگی
[ریاضیات] ناخالصی

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being unclean or contaminated; state of being morally unclean or corrupt; insignificant material that should be removed; component or ingredient that spoils the purity of something
impurities are substances that are present in another substance, making it of a low quality.

پیشنهاد کاربران

impurity ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: ناخالصی
تعریف: ماده ای که ناخواسته با مادۀ مورد نظر آمیخته شده است
ناپاکی ، کثیفی ، جرک ، آلودگی
ناپاکی، کثیف ، آلوده
غل و غش
ناخالصی ، ناصافی
ناحالصی

بپرس