irreverence

/ɪˈrevərəns//ɪˈrevərəns/

معنی: بی حرمتی، هتک حرمت، بی ادبی، عدم احترام
معانی دیگر: بی احترامی، عدم رعایت احترام (کسی)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: lack of reverence or respect, or an act or utterance that displays this lack.

جمله های نمونه

1. they treated their elders with irreverence
آنان با بزرگترهای خود با بی حرمتی رفتار کردند.

2. His irreverence for authority marks him out as a troublemaker.
[ترجمه گوگل]بی احترامی او به اقتدار، او را به عنوان یک مشکل ساز مشخص می کند
[ترجمه ترگمان]irreverence نسبت به اقتدار او را به عنوان یک دردسر نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Miller refused to testify, and paid for his irreverence by being officially labeled a pinko.
[ترجمه گوگل]میلر از شهادت امتناع ورزید و بهای بی احترامی خود را با لقب رسمی پینکو پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]میلر از شهادت دادن سر باز زد، و با توجه به اینکه به طور رسمی a برچسب خورده بود، نسبت به بی حرمتی او پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Informed irreverence carries certain risks into the heartland of self-interest.
[ترجمه گوگل]بی احترامی آگاهانه خطرات خاصی را در قلب منافع شخصی به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]بی حرمتی به بی حرمتی به قلب، خطرات خاصی را در قلب خود به همراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With this Charles Shultz-like irreverence, the Swonkmeisters clue us in to their special spirituality.
[ترجمه گوگل]با این بی‌احترامی چارلز شولتز، Swonkmeisters ما را به معنویت خاص خود راهنمایی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]با این نوع \"بی حرمتی\" (چارلز Shultz)، the ما را به معنویت ویژه شان می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We live in a culture of irreverence. In the name of making people laugh, we make a mockery of everything.
[ترجمه گوگل]ما در فرهنگ بی احترامی زندگی می کنیم به نام خنداندن مردم، همه چیز را مسخره می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در یک فرهنگ بی حرمتی زندگی می کنیم به نام مسخره کردن مردم، همه چیز را مسخره می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His passion for popular culture infuses his designs irreverence, color and energy.
[ترجمه گوگل]اشتیاق او به فرهنگ عامه، بی‌احترامی، رنگ و انرژی را در طرح‌های او ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]علاقه او به فرهنگ محبوب، طراحی های او نسبت به designs، رنگ و انرژی را لکه دار ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He added humor, irreverence, and a strong speaking style that captivated the audience.
[ترجمه گوگل]او شوخ طبعی، بی احترامی و سبک صحبت قوی را اضافه کرد که مخاطب را مجذوب خود کرد
[ترجمه ترگمان]او شوخ طبعی، بی حرمتی، و سبک گفتاری قوی را افزود که حضار را مجذوب خود ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Irreverence, for example, used at the right time can lighten a mood.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، بی احترامی که در زمان مناسب استفاده می شود، می تواند روحیه را سبک کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، irreverence که در زمان مناسب مورد استفاده قرار می گیرد می تواند یک حالت را روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We need torch relay, not irreverence to dead, but to bring pride to China!
[ترجمه گوگل]ما به رله مشعل نیاز داریم، نه بی احترامی به مردگان، بلکه برای ایجاد افتخار برای چین!
[ترجمه ترگمان]ما به مراسم حمل مشعل نیاز داریم، نه بی حرمتی به مرده، بلکه برای غرور به چین!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mark Twain said irreverence is the champion of liberty, if not its only defender.
[ترجمه گوگل]مارک تواین گفت که بی‌احترامی قهرمان آزادی است، اگر نه تنها مدافع آن
[ترجمه ترگمان]مارک تواین می گوید که بی حرمتی، قهرمان آزادی است، اگر تنها مدافع آن نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These adjectives mean showing or marked by irreverence or contempt for what is sacred.
[ترجمه گوگل]این صفت ها به معنای نشان دادن یا نشان دادن بی احترامی یا تحقیر نسبت به آنچه مقدس است است
[ترجمه ترگمان]این صفات برای نشان دادن آنچه مقدس است یا اهانت به آنچه مقدس است نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This versatile attitude mixes fun and irreverence with edgy style.
[ترجمه گوگل]این نگرش همه کاره سرگرمی و بی احترامی را با سبک هیجانی ترکیب می کند
[ترجمه ترگمان]این نگرش چند منظوره آمیخته به لذت و بی حرمتی با سبک edgy است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is in defense of democracy against this everpresent danger that a literacy based upon informed irreverence is most desperately needed.
[ترجمه گوگل]در دفاع از دموکراسی در برابر این خطر همیشگی است که به شدت به سواد مبتنی بر بی احترامی آگاهانه نیاز است
[ترجمه ترگمان]در دفاع از دموکراسی در برابر این خطر everpresent است که سواد مبتنی بر بی حرمتی آگاهانه به شدت مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی حرمتی (اسم)
affront, contumely, profanation, violence, disrespect, desecration, irreverence

هتک حرمت (اسم)
desecration, irreverence, outrage

بی ادبی (اسم)
lowliness, irreverence, discourtesy

عدم احترام (اسم)
irreverence

انگلیسی به انگلیسی

• lack of reverence; lack of respect, rudeness, impudence; disrespectful act
irreverence is behaviour in which you talk to someone, or talk about them, without showing the respect for them that people would expect.

پیشنهاد کاربران

بی حرمتی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : irreverence
✅️ صفت ( adjective ) : irreverent
✅️ قید ( adverb ) : irreverently
گستاخی

بپرس