ineluctably

جمله های نمونه

1. This "industrial revolution" also spread, haltingly but ineluctably, to other countries of Europe, and in time to lands beyond Europe as well.
[ترجمه گوگل]این «انقلاب صنعتی» به طور متوقف اما غیرقابل اجتناب به سایر کشورهای اروپا و به مرور زمان به سرزمین‌های فراتر از اروپا نیز گسترش یافت
[ترجمه ترگمان]این \"انقلاب صنعتی\" نیز گسترش یافت، اما ineluctably، به کشورهای دیگر اروپا، و در زمان تصرف آن فراتر از اروپا نیز گسترش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And so the herders moved ineluctably towards disaster.
[ترجمه گوگل]و به این ترتیب گله داران ناگزیر به سمت فاجعه حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]و از این رو گله داران به سوی مصیبت مهاجرت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For reasons of geography Mexico's fate is ineluctably intertwined with that of the United States.
[ترجمه گوگل]به دلایل جغرافیایی، سرنوشت مکزیک به طور اجتناب ناپذیری با سرنوشت ایالات متحده آمیخته شده است
[ترجمه ترگمان]به دلایل جغرافیایی، سرنوشت مکزیک از لحاظ جغرافیایی با ایالات متحده درهم تنیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But as a newborn thing, it also ineluctably appears some problems.
[ترجمه گوگل]اما به عنوان یک چیز تازه متولد شده، به طور غیرقابل اجتنابی برخی از مشکلات ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]اما به عنوان یک چیز تازه متولد شده، برخی مشکلات نیز به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And does that lead ineluctably to a multi-party political system?
[ترجمه گوگل]و آیا این امر به طور اجتناب ناپذیری به یک نظام سیاسی چند حزبی منجر می شود؟
[ترجمه ترگمان]و آیا این امر منجر به یک سیستم سیاسی چند حزبی می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The ongoing practice of self-defeating organizational behavior patterns leads ineluctably to the formation of what we call a self-defeating organizational character.
[ترجمه گوگل]تمرین مداوم الگوهای رفتار سازمانی خودشکست‌گر به‌طور اجتناب‌ناپذیری منجر به شکل‌گیری آن چیزی می‌شود که ما آن را شخصیت سازمانی خودشکست‌گر می‌نامیم
[ترجمه ترگمان]تمرین مداوم الگوهای رفتار سازمانی، منجر به شکل گیری چیزی می شود که ما یک شخصیت سازمانی را شکست می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Therefore, an efficient RFID tag antenna design has perfect match with single chip ineluctably.
[ترجمه گوگل]بنابراین، طراحی آنتن تگ RFID کارآمد به طور غیرقابل اجتنابی مطابقت کاملی با یک تراشه دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، یک طراحی آنتن RFID کارآمد، تطابق خوبی با ineluctably تک تراشه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But while the poem school did the above contributions, it ineluctably expressed the classic taste.
[ترجمه گوگل]اما در حالی که مکتب شعر کمک های فوق را انجام داد، به طور اجتناب ناپذیری سلیقه کلاسیک را بیان کرد
[ترجمه ترگمان]اما در حالی که مدرسه شعر مشارکت های برجسته را انجام می داد، ineluctably ذوق کلاسیک را بیان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Because many learners only deal with meaning information from simple words to complicated sentences, it ineluctably brings on a difficulty in listening comprehension.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که بسیاری از زبان آموزان فقط با اطلاعات معنی از کلمات ساده گرفته تا جملات پیچیده سروکار دارند، به طور اجتناب ناپذیری در درک شنیداری مشکل ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که بسیاری از learners فقط با معنی اطلاعات از کلمات ساده به جملات پیچیده سروکار دارند، در گوش دادن به درک مطلب دچار مشکل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Like a faulty photocopier, the reproduction of mother cells into daughter cells ineluctably deteriorates.
[ترجمه گوگل]مانند یک دستگاه فتوکپی معیوب، تولید مثل سلول های مادر به سلول های دختر به طور غیرقابل اجتنابی بدتر می شود
[ترجمه ترگمان]مانند یک دستگاه فتوکپی، تولید مثل سلول های مادر به سلول های دخترش از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dependence of the United States and its allies to the petroleum in Middle East, ineluctably involved the national security problem .
[ترجمه گوگل]وابستگی ایالات متحده و متحدانش به نفت در خاورمیانه، ناگزیر مشکل امنیت ملی را درگیر کرد
[ترجمه ترگمان]وابستگی ایالات متحده و متحدان آن به نفت در خاور میانه، ineluctably درگیر مساله امنیت ملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yet Japanese rates, of 0. 5%, look as if they are ineluctably heading up.
[ترجمه گوگل]با این حال، نرخ‌های ژاپنی 0 5% به نظر می‌رسد که به‌طور غیرقابل اجتنابی در حال افزایش هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، نرخ ژاپن برابر با صفر است ۵ %، به نظر می رسد که آن ها در حال بالا رفتن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hariss concerned Exchequer in the statement of the relation of king parliament and public finance, his discourse was effected by the Constitutionalism ineluctably.
[ترجمه گوگل]هریس در بیان رابطه پادشاه پارلمان و دارایی عمومی به خزانه داری توجه می کند، گفتمان او تحت تأثیر مشروطه خواهی ناگزیر بود
[ترجمه ترگمان]Hariss concerned در بیانیه مربوط به رابطه مجلس پادشاه و امور مالی عمومی، گفتمان او تحت تاثیر the ineluctably قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, due to measurement, instrumental, computational, and even human errors, the measured process data always mix with noise ineluctably.
[ترجمه گوگل]با این حال، به دلیل خطاهای اندازه‌گیری، ابزاری، محاسباتی و حتی انسانی، داده‌های فرآیند اندازه‌گیری شده همیشه به طور غیرقابل اجتنابی با نویز مخلوط می‌شوند
[ترجمه ترگمان]با این حال، به دلیل اندازه گیری، ابزاری، محاسباتی و حتی انسان، داده های فرآیند اندازه گیری شده همیشه با ineluctably سر و صدا ترکیب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• inescapably, inevitably

پیشنهاد کاربران

بپرس