internal financing

جمله های نمونه

1. Exactly how big a chunk those outsiders take is unclear, because most tribes jealously guard their internal finances.
[ترجمه گوگل]دقیقاً مشخص نیست که این افراد خارجی چقدر بزرگ می‌کنند، زیرا اکثر قبایل با حسادت از امور مالی داخلی خود محافظت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]دقیقا مشخص نیست که این خارجی ها چقدر بزرگ هستند، زیرا اغلب قبایل با غیرت نسبت به امور مالی داخلی خود محافظت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Given that internal financing sources are too limited to meet the demand and the threshold of equity financing is too high, SMEs can only rely on credit financing from commercial banks.
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه منابع تامین مالی داخلی برای پاسخگویی به تقاضا بسیار محدود است و آستانه تامین مالی سهام بسیار بالاست، SME ها فقط می توانند به تامین مالی اعتباری از بانک های تجاری تکیه کنند
[ترجمه ترگمان]با توجه به اینکه منابع مالی داخلی برای برآورده کردن تقاضا بسیار محدود هستند و آستانه تامین مالی سهام بیش از حد بالا است، شرکت های کوچک و متوسط تنها می توانند بر تامین اعتبار مالی از بانک های تجاری تکیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In macro sense, SMEs are lack of internal financing.
[ترجمه گوگل]در مفهوم کلان، SMEها فاقد تامین مالی داخلی هستند
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، شرکت های کوچک و متوسط فاقد بودجه داخلی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And has internal financing to the tax rate factor not to have the remarkable influence.
[ترجمه گوگل]و دارای تامین مالی داخلی بر ضریب نرخ مالیاتی است که تاثیر قابل توجهی نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]و دارای بودجه داخلی برای فاکتور نرخ مالیات است که تاثیر قابل توجهی نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As one of the key sources, internal financing can be used to take investment opportunities.
[ترجمه گوگل]به عنوان یکی از منابع کلیدی، تامین مالی داخلی می تواند برای استفاده از فرصت های سرمایه گذاری مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یکی از منابع کلیدی، می توان از تامین مالی داخلی برای گرفتن فرصت های سرمایه گذاری استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cash holdings, as an important means of internal financing, is closely related to investment behavior.
[ترجمه گوگل]نگهداری وجه نقد به عنوان ابزار مهم تامین مالی داخلی، ارتباط تنگاتنگی با رفتار سرمایه گذاری دارد
[ترجمه ترگمان]دارایی نقد، به عنوان یک ابزار مهم از تامین مالی داخلی، رابطه نزدیکی با رفتار سرمایه گذاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The internal financing environment of enterprises is very imperfect which blocks the development of our country's financial management.
[ترجمه گوگل]فضای داخلی تامین مالی بنگاه ها بسیار ناقص است که مانع توسعه مدیریت مالی کشورمان می شود
[ترجمه ترگمان]محیط مالی داخلی شرکت ها بسیار ناقص است که مانع توسعه مدیریت مالی کشور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cash holdings, as an important means of internal financing, closely related to investment behavior.
[ترجمه گوگل]نگهداری وجه نقد به عنوان ابزار مهم تامین مالی داخلی، ارتباط نزدیکی با رفتار سرمایه گذاری دارد
[ترجمه ترگمان]دارایی نقد، به عنوان یک ابزار مهم از تامین مالی داخلی، ارتباط نزدیکی با رفتار سرمایه گذاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. According to the modern finance theory, internal financing would be enterprises'first choice, then the debt financing, and lastly the equity financing.
[ترجمه گوگل]بر اساس تئوری مالی مدرن، تامین مالی داخلی اولین انتخاب شرکت ها خواهد بود، سپس تامین مالی بدهی، و در نهایت تامین مالی سهام
[ترجمه ترگمان]با توجه به نظریه مالی مدرن، تامین مالی داخلی اولین انتخاب، پس تامین مالی بدهی، و در نهایت تامین مالی سرمایه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Liu Chao - first internal financing requirements, and then also the community to raise funds.
[ترجمه گوگل]لیو چائو - ابتدا نیازهای مالی داخلی، و سپس جامعه برای جمع آوری بودجه
[ترجمه ترگمان]لیو Chao - اولین الزامات مالی داخلی و سپس جامعه برای جمع آوری سرمایه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So, internal investment fund should be formed and market signaling must be emphasized at present, besides of market signaling and internal financing.
[ترجمه گوگل]بنابراین باید در حال حاضر صندوق سرمایه گذاری داخلی تشکیل شود و در کنار سیگنالینگ بازار و تامین مالی داخلی بر سیگنال دهی بازار تاکید شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، صندوق سرمایه گذاری داخلی باید شکل گیرد و سیگنال دهی بازار باید در حال حاضر علاوه بر سیگنال دهی بازار و تامین مالی داخلی، مورد تاکید قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The basic conclusion is that in large firms it is the internal financing, while in small firms it is the long-term loan that has the strongest influence on investment.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری اساسی این است که در شرکت های بزرگ تامین مالی داخلی است، در حالی که در شرکت های کوچک وام بلندمدت است که قوی ترین تاثیر را بر سرمایه گذاری دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه اصلی این است که در شرکت های بزرگ، این وام داخلی است، در حالی که در شرکت های کوچک این وام بلند مدت است که بیش ترین تاثیر را بر سرمایه گذاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Capital centralized management can lower the agent cost and develop the faction of an internal capital market and take advantage of internal financing.
[ترجمه گوگل]مدیریت متمرکز سرمایه می تواند هزینه عامل را کاهش دهد و بخش بازار سرمایه داخلی را توسعه دهد و از تامین مالی داخلی استفاده کند
[ترجمه ترگمان]مدیریت متمرکز سرمایه می تواند هزینه نماینده را کاهش داده و جناح بازار سرمایه داخلی را توسعه داده و از تامین مالی داخلی بهره ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] تأمین مالی داخلی

انگلیسی به انگلیسی

• business operating funds supplied from the business' capital

پیشنهاد کاربران

بپرس