irreproachable

/ˌɪrɪˈproʊt͡ʃəbl̩//ˌɪrɪˈprəʊt͡ʃəbl̩/

معنی: بی گناه، سرزنش نکردنی، ملامت نکردنی
معانی دیگر: سرزنش ناپذیر، نکوهش ناپذیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: irreproachably (adv.), irreproachability (n.)
• : تعریف: not deserving blame or criticism; blameless or faultless.
متضاد: reprehensible, reproachable
مشابه: blameless, immaculate

- As a provider for his family, he was irreproachable, but he was a rather distant father to his children.
[ترجمه گوگل] او به عنوان تأمین کننده خانواده خود، غیر قابل ملامت بود، اما پدری نسبتاً دور از فرزندانش بود
[ترجمه ترگمان] به عنوان یک شرکت کننده برای خانواده اش ملامت ناپذیر بود، اما نسبت به فرزندان خود نسب تا نسب تا بسیار دور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. irreproachable manners
رفتار غیرقابل سرزنش

2. The government looked so vulnerable that even irreproachable traditionalists among the landowning nobility concluded that political reform was inescapable.
[ترجمه گوگل]دولت چنان آسیب پذیر به نظر می رسید که حتی سنت گرایان سرزنش ناپذیر در میان اشراف زمین دار به این نتیجه رسیدند که اصلاحات سیاسی اجتناب ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]دولت چنان آسیب پذیر به نظر می رسید که حتی traditionalists irreproachable در میان اشراف زمیندار، به این نتیجه رسیدند که اصلاحات سیاسی غیرقابل اجتناب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her conduct throughout was irreproachable.
[ترجمه گوگل]رفتار او در تمام طول مدت غیر قابل سرزنش بود
[ترجمه ترگمان]رفتار و رفتارش ملامت ناپذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He would prove his good faith, his irreproachable character, once in the boat and on the waves.
[ترجمه گوگل]او یک بار در قایق و روی امواج، حسن نیت خود، شخصیت بی گناه خود را ثابت می کرد
[ترجمه ترگمان]او ایمان good را که یک بار در قایق و روی امواج بود ثابت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In perfectly irreproachable South Carolina, which Fritz Hollings represents to its everlasting glory, the figure was 85 percent.
[ترجمه گوگل]در کارولینای جنوبی کاملاً غیر قابل ملامت، که فریتز هولینگز برای شکوه همیشگی خود نشان می دهد، این رقم 85 درصد بود
[ترجمه ترگمان]در کارولینای جنوبی کاملا غیرقابل ملامت، که فریتز Hollings مظهر افتخار ابدی خود است، این رقم ۸۵ درصد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The private life of Charles I was irreproachable.
[ترجمه گوگل]زندگی خصوصی چارلز اول غیر قابل ملامت بود
[ترجمه ترگمان]زندگی خصوصی چارلز من غیرقابل سرزنش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He seemed to feel that by his own irreproachable regularity he would clear himself of blame.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسید که او احساس می‌کرد که با نظم بی‌سرزنش خود، خود را از سرزنش پاک می‌کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که با نظم و ترتیب own خود را سرزنش خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A man of irreproachable conduct commands the respect of others.
[ترجمه گوگل]مردی که رفتار غیر قابل ملامت دارد به دیگران احترام می گذارد
[ترجمه ترگمان]این رفتار شایسته احترام دیگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. John Calvin is not irreproachable on the death of Michael Servetus. It is too heavy a burden for him alone, however, to shoulder the responsibility of the age as such.
[ترجمه گوگل]جان کالوین در مرگ مایکل سروتوس غیر قابل ملامت نیست با این حال، تحمل مسئولیت عصر به تنهایی برای او بسیار سنگین است
[ترجمه ترگمان](جان کالوین)از مرگ مایکل سروتوس سرزنش نیست با این حال، این بار مسئولیت سنگینی بر دوش او گذاشته و مسئولیت آن عصر را به دوش می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Irreproachable proactive work, a strong sense of responsibility, a strong dedication and team spirit.
[ترجمه گوگل]کار فعالانه غیر قابل ملامت، احساس مسئولیت قوی، فداکاری قوی و روحیه تیمی
[ترجمه ترگمان]کار پیش گس تر، حس قوی مسئولیت پذیری، فداکاری قوی و روحیه تیمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. BIO - BEAUTE commits to providing irreproachable cosmetic quality: exceptional textures and 100 % natural fragrances.
[ترجمه گوگل]BIO - BEAUTE متعهد به ارائه کیفیت بی‌نظیر لوازم آرایشی است: بافت‌های استثنایی و رایحه‌های 100% طبیعی
[ترجمه ترگمان]BIO - beaute متعهد می شود که کیفیت ظاهری قابل ملامت را تامین کند: بافت های استثنایی و ۱۰۰ درصد رایحه های طبیعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It emerged that her past behavior was far from irreproachable.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که رفتار گذشته او به دور از سرزنش بود
[ترجمه ترگمان]آشکار بود که رفتار گذشته اش از آن منزه نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It emerged that her past behaviour was far from irreproachable.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که رفتار گذشته او به دور از سرزنش بود
[ترجمه ترگمان]آشکار بود که رفتار گذشته اش از آن منزه نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It may be a rather indigestible meal for some, but the performances that Gray elicits are irreproachable.
[ترجمه گوگل]ممکن است برای برخی غذای نسبتاً غیرقابل هضم باشد، اما اجراهایی که گری از آن‌ها بیرون می‌آورد غیر قابل ملامت است
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک وعده غیرقابل هضم برای برخی باشد، اما آثاری که Gray استخراج می کند غیرقابل ملامت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی گناه (صفت)
dewy-eyed, blameless, innocent, guiltless, sinless, irreproachable, clean-handed

سرزنش نکردنی (صفت)
irreproachable

ملامت نکردنی (صفت)
irreproachable

انگلیسی به انگلیسی

• faultless, blameless
if someone's behaviour or character is irreproachable, it is so good or correct that it cannot be criticized.

پیشنهاد کاربران

بی تقصیر، بی ایراد، بی عیب، عاری از خطا
بی عیب و خطا
e. g. Her conduct throughout was irreproachable
رفتار او سرتاسر/کل ش ملامت نکردنی بود
غیر قابل سرزنش

بپرس