iliac

/ˈɪliːæk//ˈɪlɪæk/

معنی: حرقفی، وابسته به استخوان لگن خاصره
معانی دیگر: (کالبدشناسی) وابسته به استخوان تهیگاهی، ilial وابسته به استخوان لگن خاصره، سرینی

جمله های نمونه

1. Objective To discuss the effect of dissociable iliac bone flap transplantation and external fixable trestles to treat traumatic limbs bone nonunion.
[ترجمه گوگل]هدف: بحث در مورد تأثیر پیوند فلپ استخوان ایلیاک قابل تفکیک و پایه‌های قابل تثبیت خارجی برای درمان عدم جوش خوردن استخوان اندام‌های آسیب‌زا
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد تاثیر پیوند مغز استخوان iliac و fixable خارجی برای درمان آسیب های استخوان آسیب دیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On the furcation level plane of the common iliac vessels, all the genitofemoral nerves were on the posterior of ureters.
[ترجمه گوگل]در سطح فورکاسیون عروق ایلیاک مشترک، تمام اعصاب تناسلی فمورال در قسمت خلفی حالب قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]در سطح بالای کشتی of مشترک، همه اعصاب genitofemoral در پشت of قرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To compare histological changes of iliac crest cartilage with costal cartilage graft in alae nasi soft tissue and on maxilla surface.
[ترجمه گوگل]هدف: مقایسه تغییرات بافتی غضروف تاج ایلیاک با پیوند غضروف دنده ای در بافت نرم alae nasi و در سطح فک بالا
[ترجمه ترگمان]هدف برای مقایسه تغییرات بافتی غضروف تاج iliac با غضروف دنده در بافت نرم alae nasi و روی سطح آرواره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective:To observe the relationships of deep iliac circumflex artery and its adjacent structures and provide basis for clinical surgery.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده روابط شریان سیرکومفلکس عمقی ایلیاک و ساختارهای مجاور آن و ایجاد زمینه برای جراحی بالینی
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده رابطه سرخرگ circumflex عمیق و ساختارهای مجاور آن و فراهم کردن اساس برای جراحی های بالینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pedicle vascularized iliac periosteum may produce membrane bone in femoral head.
[ترجمه گوگل]پریوستوم ایلیاک عروقی ساقه ممکن است باعث ایجاد استخوان غشایی در سر استخوان ران شود
[ترجمه ترگمان]Pedicle vascularized iliac periosteum ممکن است استخوان غشا را در سر استخوان ران تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusions: Pedicled iliac bone with ascending branch of lateral femoral circumflex artery is an effective way of treating nonunion cases of femoral neck fractures in young adults.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: استخوان ایلیاک پدیکله شده با شاخه بالارونده شریان فرعی فمورال جانبی روشی موثر برای درمان موارد جوش نخوردن شکستگی گردن فمور در بزرگسالان جوان است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: استخوان Pedicled Pedicled با شاخه بالا از استخوان ران استخوان ران یک روش موثر درمان شکستگی های گردن استخوان ران در بزرگسالان جوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The external iliac vein is the main venous trunk of the pelvic limb and its branches are the medial circumflex femoral. . .
[ترجمه گوگل]ورید ایلیاک خارجی تنه وریدی اصلی اندام لگنی است و شاخه‌های آن قسمت داخلی فمورال است
[ترجمه ترگمان]سیاه رگ خارجی iliac، تنه اصلی وریدی است و شاخه های آن عبارتند از استخوان میانی استخوان ران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For example, cells in the iliac arteries, located in the vicinity of the gut, respond avidly to flagellar but cells from the subclavian arteries, which transport blood to the upper body, do not.
[ترجمه گوگل]برای مثال، سلول‌های شریان‌های ایلیاک که در مجاورت روده قرار دارند، مشتاقانه به تاژک‌دار پاسخ می‌دهند، اما سلول‌های سرخرگ‌های ساب کلاوین که خون را به قسمت فوقانی بدن منتقل می‌کنند، پاسخ نمی‌دهند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، سلول ها در شریان های iliac، که در مجاورت شکم قرار گرفته اند، حریصانه به flagellar واکنش می دهند، اما سلول هایی از شریان های subclavian، که خون را به بدنه بالایی حمل می کنند، این کار را نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The occurrence of iliac vein compression syndrome(IVCS) has the anatomic factor. IVCS has no specific symptoms and signs.
[ترجمه گوگل]بروز سندرم فشرده سازی ورید ایلیاک (IVCS) دارای عامل آناتومیک است IVCS هیچ علامت و نشانه خاصی ندارد
[ترجمه ترگمان]وقوع سندرم فشرده سازی vein iliac (IVCS)عامل بالینی آن است IVCS علایم و علائم خاصی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Treatment of iliac vein occlusion by surgical procedure.
[ترجمه گوگل]درمان انسداد ورید ایلیاک با روش جراحی
[ترجمه ترگمان]انسداد شریان ریوی به وسیله عمل جراحی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Methods 30 adult healthy rabbits were divided randomly into two groups. Right iliac artery of all rabbits were injured by ballon denuded-endothelizagion.
[ترجمه گوگل]Methods30 خرگوش بالغ سالم به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند شریان ایلیاک راست همه خرگوش‌ها توسط بالون برهنه-اندوتلیزاژیون آسیب دیدند
[ترجمه ترگمان]روش های ۳۰ خرگوش سالم بالغ به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند artery iliac از همه خرگوش ها به وسیله ballon عاری از آب زخمی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Besides, there were comparatively larger veins which ran medially to the femoral ring and opened into the external iliac vein (found in 4 5%).
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، سیاهرگ‌های نسبتاً بزرگ‌تری وجود داشت که به سمت حلقه فمورال می‌رفتند و به داخل ورید ایلیاک خارجی باز می‌شدند (در 4 5 درصد یافت شد)
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، there نسبتا بزرگتری وجود داشت که به سمت حلقه استخوان ران پیش رفتند و به ورید اجوف خارجی (یافت شده در ۴ %)باز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To evaluate the clinical value of embolizing internal iliac artery and ligaturing internal iliac artery in the treatment of intractable postpartum hemorrhage.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی ارزش بالینی آمبولیزاسیون شریان ایلیاک داخلی و شریان ایلیاک داخلی بستن در درمان خونریزی غیرقابل درمان پس از زایمان
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی ارزش بالینی سرخرگ iliac داخلی و شریان iliac داخلی در درمان خونریزی پس از خونریزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The middle sacral vein drains into the right common iliac vein.
[ترجمه گوگل]سیاهرگ ساکرال میانی به ورید ایلیاک مشترک سمت راست تخلیه می شود
[ترجمه ترگمان] قسمت وسطی مجرای لگن خاصره استخوان لگن داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حرقفی (صفت)
iliac

وابسته به استخوان لگن خاصره (صفت)
iliac

تخصصی

[علوم دامی] ایلیاک ؛ مربوط به استخوان ایلیوم لگن

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to or located near the hipbone (anatomy)

پیشنهاد کاربران

ایلیاک
بخشی از استخوان نشیمنگاهی
ایلیاک
بخش فوقانی استخوان نشیمنگاه

بپرس