ill favored

/ˈɪlˈfeɪvərd//ɪlˈfeɪvərd/

زشت رو، بد قیافه، غیر جذاب، بد برخورد، دارای صورت ناهنجار وزننده، نامطلوب، نامساعد، نگون بخت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: unattractive in appearance; ugly.
متضاد: attractive, well-favored
مشابه: homely, ugly

- an ill-favored horse
[ترجمه گوگل] یک اسب بدخواه
[ترجمه ترگمان] یه اسب خیلی مناسب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: tending to give offense; objectionable.

- ill-favored questions
[ترجمه گوگل] سوالات نامطلوب
[ترجمه ترگمان] سوالاتی که مورد لطف شماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس