instantiate

/ɪnˈstænʃɪeɪt//ɪnˈstænʃɪeɪt/

مثال آوردن، به عنوان نمونه ذکر کردن، معرفی کردن بوسیله کنسرت

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to serve as or provide a concrete example, embodiment, or evidence of (something abstract).

- Laws are created in the hope of instantiating ideals of justice.
[ترجمه گوگل] قوانین به امید تحقق آرمان های عدالت ایجاد می شوند
[ترجمه ترگمان] قوانین به امید آرمان های instantiating عدالت آفریده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- These newly-found fossils instantiate their claim.
[ترجمه محمدمهدی] این فسیل های تازه پیدا شده ادعای آنها را اثبات می کنند
|
[ترجمه مریم] این فسیل های تازه پیدا شده، نشان دهنده مثالی واقعی، از ادعای آنهاست.
|
[ترجمه گوگل] این فسیل های تازه یافت شده ادعای آنها را اثبات می کند
[ترجمه ترگمان] این فسیل ها که به تازگی پیدا شده اند، ادعای خود را از دست داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Next, you instantiate the POJO by invoking the read method from the Serializer object.
[ترجمه گوگل]در مرحله بعد، POJO را با فراخوانی متد خواندن از شی Serializer نمونه سازی می کنید
[ترجمه ترگمان]سپس، با توسل به روش خواندن از شی Serializer، POJO را به تصویر می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Again, that's because one generic class may instantiate another with its own type parameters.
[ترجمه گوگل]باز هم به این دلیل است که یک کلاس عمومی ممکن است کلاس دیگر را با پارامترهای نوع خاص خود نمونه سازی کند
[ترجمه ترگمان]دوباره، به این دلیل است که یک کلاس عمومی ممکن است با پارامترهای نوع خودش یکی دیگر را ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You cannot instantiate a generic or template class based on a local or unnamed type.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید یک کلاس عمومی یا الگو را بر اساس نوع محلی یا بدون نام نمونه سازی کنید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید یک کلاس کلی یا الگو را براساس نوع محلی یا نامی انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cannot instantiate generator'% 1'for file'% 2 '.
[ترجمه گوگل]نمی توان مولد"% 1"برای فایل"% 2" نمونه سازی کرد
[ترجمه ترگمان]نمی توان ژنراتور % ۱ را برای پرونده % ۲ تنظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. First, we instantiate a header row and add a corner cell to it.
[ترجمه گوگل]ابتدا یک ردیف هدر را نمونه سازی می کنیم و یک سلول گوشه ای به آن اضافه می کنیم
[ترجمه ترگمان]اول، یک ردیف سرصفحه ایجاد کرده و یک سلول کناری را به آن اضافه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cannot instantiate an object of type' { 0 }'from its string representation,' { 1 }'for the'{ 2 }'
[ترجمه گوگل]نمی توان یک شی از نوع' { 0 }'از نمایش رشته آن،' { 1 }'برای'{ 2 }' نمونه سازی کرد
[ترجمه ترگمان]نمی توان یک شی { ۰ } را از نمایش رشته خود، { ۱ } برای { ۲ } جستجو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When you instantiate a delegate, you can associate its instance with any method a compatible signature.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک نماینده را نمونه سازی می کنید، می توانید نمونه آن را با هر روشی به عنوان امضای سازگار مرتبط کنید
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک نماینده را انتخاب می کنید، می توانید نمونه خود را با هر روش امضای سازگار، مرتبط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this case, you can instantiate the class, but you cannot access the internal member.
[ترجمه گوگل]در این حالت، می توانید کلاس را نمونه سازی کنید، اما نمی توانید به عضو داخلی دسترسی پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]در این حالت، شما می توانید از کلاس استفاده کنید، اما نمی توانید به عضو داخلی دسترسی داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The first thing you do is instantiate a Persister object.
[ترجمه گوگل]اولین کاری که انجام می دهید نمونه سازی یک شی Persister است
[ترجمه ترگمان]اولین کاری که می کنید این است که از یک شی Persister استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. First, instantiate the markup handler JavaScript class from your calling JavaScript and then, call the loadConfigFile with the name of the JSON file as shown in Lw.
[ترجمه گوگل]ابتدا کلاس جاوا اسکریپت کنترل کننده نشانه گذاری را از جاوا اسکریپت فراخوانی خود نمونه سازی کنید و سپس loadConfigFile را با نام فایل JSON همانطور که در Lw نشان داده شده است فراخوانی کنید
[ترجمه ترگمان]اول، با نام فایل JSON که در Lw نشان داده شده، نام فایل markup را با نام فایل JSON به نام فایل JSON فراخوانی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Named methods are the only way to instantiate a delegate in earlier versions of C #.
[ترجمه گوگل]متدهای نامگذاری شده تنها راه برای نمونه سازی یک نماینده در نسخه های قبلی C # هستند
[ترجمه ترگمان]روش های نامگذاری تنها راه to یک نماینده در نسخه های قبلی C # هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You cannot instantiate a function based on a function template based on a local type.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید یک تابع را بر اساس یک الگوی تابع بر اساس یک نوع محلی نمونه سازی کنید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید یک تابع را براساس یک قالب کاری براساس یک نوع محلی تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When this menu is clicked (onClick) I instantiate a Window object through the Executions object using another zul called addCustomer.
[ترجمه گوگل]وقتی روی این منو کلیک می شود (onClick) من یک شی Window را از طریق شی Executions با استفاده از zul دیگری به نام addCustomer نمونه سازی می کنم
[ترجمه ترگمان]هنگامی که این منو در حال کلیک است (onClick)من یک شی پنجره را از طریق این اعدام ها به کار می برم که با استفاده از zul دیگر به نام addCustomer استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Error object returned when failing to instantiate a template.
[ترجمه گوگل]هنگام نمونه‌برداری از یک الگو، شیء خطا برگردانده شد
[ترجمه ترگمان]خطا هنگام شکست دادن یک قالب زمانی برگشت داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• provide evidence to support a claim, support with an example; produce a more specifically defined object by replacing some variables with values (computer programming)

پیشنهاد کاربران

( یک امر انتزاعی را ) به صورت نمونه عینی درآوردن
نمونه سازی
به نمایش گذاشتن
عینیت بخشیدن به
تجسم بخشیدن به
کلمه تجسم یا تجسم سازی، عینیت بخشیدن، پیدایش و البته نمونه سازی رو بویژه در کامپیوتر پیشنهاد می کنم.
معمولا کلاس ها یک قالب کلی و یا انتزاعی هستند و وقتی شما یک نمونه از یک کلاس می سازید در واقع به اون کلاس جسم می بخشید و تجسم می تونه بعضی وقتها به کار بره البته در حالت کلی
( کامپیوتر و IT ) نمونه سازی ، [نمونه سازی] در برنامه نویسی موضوعی ( ‎object oriented ) ، تهیه نمونه ای از یک گروه است؛ به ‎ class ، ‎ instance ، ‎ object مراجعه کنید.

ایجاد کردن
ایجاد می کند

بپرس