knucklehead


(امریکا ـ عامیانه) احمق، پخمه، خنگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: knuckleheaded (adj.)
• : تعریف: (informal) a stupid, inept person; fool.
مشابه: ass, dolt, dunce, fool

جمله های نمونه

1. Anybody but a complete knucklehead could do the job.
[ترجمه گوگل]هر کسی جز یک بند انگشت کامل می توانست این کار را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]هر کسی غیر از احمق میتونه کار رو انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Each of the knuckleheads has his own particular problem.
[ترجمه گوگل]هر کدام از بند بند ها مشکل خاص خود را دارند
[ترجمه ترگمان]هر یک از the مشکلات خاص خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Blazers' depend on the knucklehead factor.
[ترجمه گوگل]بلیزرها به عامل سر بند انگشتی بستگی دارند
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" به فاکتور knucklehead بستگی دارد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't be such a knucklehead.
[ترجمه گوگل]اینقدر قلابی نباش
[ترجمه ترگمان]احمق نباش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What sort of knucklehead uses a word like obfuscating?
[ترجمه گوگل]چه نوع سر انگشتی از کلمه ای مانند مبهم کردن استفاده می کند؟
[ترجمه ترگمان]چه جور احمقی همچین کلماتی رو از خودش استفاده می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You knucklehead! How could you have mixed the dog food with the cereal?
[ترجمه hf] احمق چطور توانستی غذای سگ رو با غلات صبحانه اشتباه بگیری !؟
|
[ترجمه گوگل]ای بند انگشتی! چگونه می توانید غذای سگ را با غلات مخلوط کنید؟
[ترجمه ترگمان]! کله پوک چطور تونستی غذای سگ رو با the مخلوط کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Knucklehead walks into a bank with a telephone!
[ترجمه گوگل]بند انگشتی با تلفن وارد بانک می شود!
[ترجمه ترگمان]knucklehead وارد بانک می شود با یک تلفن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What a knucklehead. - Yeah, well, I think it's a plane.
[ترجمه گوگل]چه بند انگشتی - آره، خوب، فکر کنم هواپیماست
[ترجمه ترگمان]عجب خل و چل آره، خب، فکر کنم یه هواپیماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On her honeymoon she realized she had married a knucklehead.
[ترجمه گوگل]در ماه عسل متوجه شد که با یک بند انگشت ازدواج کرده است
[ترجمه ترگمان]بعد از ماه عسل متوجه شد که با یک کله پوک ازدواج کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A good men has said " why should they represent a worldwide view? this is the section on France, you knucklehead" Haha, made me amazing at this edit.
[ترجمه گوگل]یک مرد خوب گفته است: "چرا باید نمایانگر یک دیدگاه جهانی باشند؟ این بخش مربوط به فرانسه است، شما کله بند انگشتی" هاها، من را در این ویرایش شگفت انگیز کرد
[ترجمه ترگمان]یک مرد خوب گفته است: \" چرا آن ها باید نمایش جهانی را نمایش دهند؟ این بخش در مورد فرانسه است، شما \"Haha\"، مرا در این ویرایش متحیر ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The reality was that I was a 26-year old knucklehead, and since all my friends were getting married, I kind of felt it was time for me to do the same thing.
[ترجمه گوگل]واقعیت این بود که من یک بند انگشتی 26 ساله بودم و از آنجایی که همه دوستانم در حال ازدواج بودند، به نوعی احساس کردم که وقت آن رسیده است که همین کار را انجام دهم
[ترجمه ترگمان]واقعیت این بود که من یک احمق ۲۶ ساله بودم و از اونجایی که همه دوستام دارن ازدواج می کنن، یه جورایی احساس کردم وقتش بود که یه کار رو انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• idiot, stupid person (slang)

پیشنهاد کاربران

Noun یا اسم غیررسمی به معنی آدم احمق و خرفت
نکات مربوط به این واژه:
۱. توجه کنید این واژه بار معنایی کودکانه و مودبانه دارد. در پارسی هم همین موضوع را داریم. بی شعور، احمق، کودن، خرفت، گاگول، سبک سر و زبان نفهم را شما اگه به کسی بگی بهش برمیخوره. ولی کله پوک بار معنایی ملایم تری دارد. Knucklehead هم یعنی کله پوک.
...
[مشاهده متن کامل]

۲. اسم هست و نه صفت. اینا اسم هستن:
Imbecile, Idiot, Dummy, Fool, Dimwit, Moron, Dunce, Birdbrain, Pinhead, Dolt, Simpleton
اینا هم صفت هستند:
Stupid, Dumb, Foolish, Asinine, Moronic, Idiotic, Doltish, Inane, Witless
ولی چه صفت ها چه اسم ها، همگی معنی یکسان دارند ولی در جای مختلف میان.

مغز فندقی
احمق
کله پوک
کله شق

بپرس