lily

/ˈlɪli//ˈlɪli/

معنی: سوسن سفید، زنبق، سوسن، زنبق رشتی
معانی دیگر: (گیاه شناسی) سوسن (جنس lilium که دارای پیاز و گل های شیپوری است)، گل سوسن، پیاز سوسن، (هرگیاه مشابه سوسن) سوسن آبی، رجوع شود به: fleur-de-lis، سوسنیان (تیره ی liliaceae از راسته ی liliales که یک لپه ای هستند و لاله و پیاز خوراکی از این تیره اند)، (از نظر سپیدی یا لطافت) سوسن مانند، سفید و زیبا، اسم خاص مونث

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: lilies
(1) تعریف: any of several plants grown from a bulb and bearing large bell-shaped or trumpet-shaped flowers.

(2) تعریف: the flower of such a plant.

(3) تعریف: any of several similar plants or flowers, such as the day lily.
صفت ( adjective )
مشتقات: lilylike (adj.)
• : تعریف: pale or white.

جمله های نمونه

1. gild the lily
در بهتر کردن چیزی عالی کوشش بیهوده کردن

2. the onion is allied to the lily
پیاز و سوسن هم خانواده اند.

3. Lily spent years caring for her sick uncle.
[ترجمه گوگل]لیلی سالها صرف مراقبت از عموی بیمارش شد
[ترجمه ترگمان]لی لی سال ها مراقب عموی بیمارش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't gild the lily.
[ترجمه گوگل]زنبق را طلاکاری نکنید
[ترجمه ترگمان]لی لی رو مطلا نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She is as fair as lily.
[ترجمه گوگل]او مثل زنبق منصف است
[ترجمه ترگمان]او به اندازه لی لی زیبا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lily lives in a penthouse just off Park Avenue.
[ترجمه گوگل]لیلی در یک پنت هاوس در نزدیکی خیابان پارک زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]لی لی تو یه پنت هاوس تو خیابون \"پارک\" زندگی میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The plant is a member of the lily family .
[ترجمه گوگل]این گیاه از خانواده سوسن است
[ترجمه ترگمان]این گیاه عضوی از خانواده lily است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lily pressed the switch and plunged the room into darkness.
[ترجمه گوگل]لیلی سوئیچ را فشار داد و اتاق را در تاریکی فرو برد
[ترجمه ترگمان]لی لی کلید را فشار داد و اتاق را در تاریکی فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lily can't stand working in an office.
[ترجمه گوگل]لیلی طاقت کار در اداره را ندارد
[ترجمه ترگمان]لی لی نمیتونه تو یه دفتر کار کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lily had wastefully left the light on.
[ترجمه گوگل]لیلی بیهوده چراغ را روشن گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]لی لی چراغ را روشن گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The common name for the flower is "pineapple lily".
[ترجمه گوگل]نام رایج گل "نیلویه آناناسی" است
[ترجمه ترگمان]نام رایج گل، \"lily pineapple\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The water lily is obviously the centrepiece of any water garden.
[ترجمه گوگل]نیلوفر آبی آشکارا مرکز هر باغ آبی است
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد، گل زنبق به جای یکی از باغ آبی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lily was dismissed from the bank for cooking the books.
[ترجمه گوگل]لیلی به دلیل پختن کتاب ها از بانک اخراج شد
[ترجمه ترگمان]لی لی از بانک برای تهیه کتاب ها مرخص شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Two pheasant-tailed jacana chicks and eggs on a lily pad nest.
[ترجمه گوگل]دو جوجه ژاکانا دم قرقاول و تخم روی یک لانه زنبق
[ترجمه ترگمان]دوتا جوجه قرقاول و تخم طلایی رو تو لونه یه لی لی پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Lily put her fist in her mouth and bit hard on her fingers.
[ترجمه گوگل]لیلی مشتش را در دهانش گذاشت و انگشتانش را محکم گاز گرفت
[ترجمه ترگمان]لی لی مشتش را در دهانش گذاشت و انگشت هایش را گاز گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوسن سفید (اسم)
asphodel, lily

زنبق (اسم)
lily, flag, gladiola

سوسن (اسم)
lily

زنبق رشتی (اسم)
lily

تخصصی

[سینما] رنگ آزما

انگلیسی به انگلیسی

• any of a number of bulbed plants of the lily family which often bear funnel-shaped or bell-shaped flowers
white; delicate; pure; pale
a lily is a plant with large flowers that are often white.

پیشنهاد کاربران

بپرس