livery

/ˈlɪvəri//ˈlɪvəri/

معنی: جیره، جامه، تسلیم، تحویل، رد و بدل، علیق اسب، لباس مستخدم
معانی دیگر: جامه یا ظاهر معمولی شخص، لباس هرروزی، (به ویژه در مورد مستخدم و راننده ولی نه سرباز و افسر) اونیفورم، لباس خاص، جورجامه، جامه ی یکجور، مستخدم اونیفورم پوشیده، نگاهداری و خوراک دهی اسب دیگران در مقابل پول، نگاهداری اسب و گاری و درشکه برای کرایه، رجوع شود به: stables livery، محل کرایه کردن قایق، رد وبدل مثل ضربات متبادله، رهایی، نجات، لباس و خوراکی که به نوکرداده میشود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: liveries
(1) تعریف: a uniform worn by a male servant such as a footman or chauffeur.

(2) تعریف: distinctive clothing worn by members of a particular group or association.
مشابه: uniform

(3) تعریف: the feeding, stabling, and care of horses for a fee.

(4) تعریف: a stable where horses and horse-drawn vehicles for hire are kept; livery stable.

جمله های نمونه

1. he tried to dress his actions in the livery of patriotism
او سعی کرد به اعمال خود جامه ی میهن دوستی بپوشاند.

2. The first unit in the Malpensa Express red livery was unveiled on March
[ترجمه گوگل]اولین واحد در رنگ قرمز Malpensa Express در ماه مارس رونمایی شد
[ترجمه ترگمان]اولین واحد در لباس رسمی Malpensa اکسپرس در ماه مارس رونمایی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All the cars adopted this livery, and early in 1976 car 5 was fitted with a pantograph.
[ترجمه گوگل]همه خودروها از این رنگ استفاده کردند و در اوایل سال 1976، ماشین 5 به پانتوگراف مجهز شد
[ترجمه ترگمان]همه اتومبیل ها این لباس رسمی را به تصویب رساندند و در اوایل سال ۱۹۷۶ خودرو ۵ با یک pantograph نصب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The mainly green livery was adopted during the War, but lasted until 1959 on some cars.
[ترجمه گوگل]رنگ سبز عمدتاً در طول جنگ مورد استفاده قرار گرفت، اما تا سال 1959 در برخی از خودروها دوام آورد
[ترجمه ترگمان]لباس سبز عمدتا سبز در طول جنگ اتخاذ شد اما تا سال ۱۹۵۹ بر روی بعضی از اتومبیل ها به طول انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. During the War, a predominantly green livery was carried, seen here in this 1950 line-up at Fleetwood Ferry.
[ترجمه گوگل]در طول جنگ، لباس‌های رنگارنگ عمدتاً سبز رنگ حمل می‌شد که در این خط‌آپ 1950 در فلیت‌وود فری دیده می‌شد
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ، یک لباس سبز که عمدتا سبز بود، در این عکس در دهه ۱۹۵۰ میلادی در Fleetwood Ferry دیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But I went to the livery stable and asked Mr Emmett if I could hire a horse for four or five hours.
[ترجمه گوگل]اما من به اصطبل لیوری رفتم و از آقای امت پرسیدم که آیا می توانم یک اسب برای چهار یا پنج ساعت اجاره کنم
[ترجمه ترگمان]اما من به طرف اصطبل رفتم و از آقای امت پرسیدم که آیا می توانم برای چهار یا پنج ساعت یک اسب کرایه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was in livery, and told me he was rushed off his feet.
[ترجمه گوگل]او در لیوری بود و به من گفت که با عجله از پا افتاده است
[ترجمه ترگمان]او ملبس به لباس رسمی بود و به من گفت که از پای او فرار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The D. M. U. appeared in grey and yellow livery for the only time prior to a full repaint during the winter.
[ترجمه گوگل]D M U برای اولین بار قبل از رنگ آمیزی کامل در طول زمستان به رنگ خاکستری و زرد ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]د م یو برای اولین بار در طول زمستان با لباس زرد و زرد رنگی ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We went next door to the livery stable and woke up the owner, who was sleeping on the porch.
[ترجمه گوگل]به اصطبل لیوری رفتیم و صاحب خانه را که در ایوان خوابیده بود بیدار کردیم
[ترجمه ترگمان]در اتاق مجاور با لباس رسمی به راه افتادیم و صاحب مهمانخانه که در ایوان خفته بود بیدار شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Spacers in livery jostled with porters, human and drone.
[ترجمه گوگل]فضاپیماها در لباس‌های با باربرها، انسان‌ها و پهپادها به هم خوردند
[ترجمه ترگمان]Spacers در لباس رسمی با باربران، انسانی و هواپیماهای بدون سرنشین، به یکدیگر تنه می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Farrar was short with livery lips and thick black eyebrows, and Something was prematurely bald and thought he was really cool.
[ترجمه گوگل]فارار قد کوتاهی داشت با لب‌های شاداب و ابروهای سیاه پرپشت، و چیزی نابهنگام طاس بود و فکر می‌کرد که واقعاً باحال است
[ترجمه ترگمان]Farrar با لبه ای کلفت و ابروهای پرپشت مشکی کوتاه بود، و چیزی زودرس داشت و فکر می کرد که او واقعا آدم باحالیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I heard the men shouting in the livery stable.
[ترجمه گوگل]صدای فریاد مردها را در اصطبل لیوری شنیدم
[ترجمه ترگمان]صدای فریاد مردها را شنیدم که در اصطبل او فریاد می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It still wore its fire-engine red livery.
[ترجمه گوگل]هنوز لباس قرمز آتشین خود را می پوشید
[ترجمه ترگمان]هنوز آن لباس سرخ آتشین خود را پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It carries a plain unlined grey livery because it is a goods vehicle.
[ترجمه گوگل]به دلیل اینکه یک وسیله نقلیه کالایی است، دارای رنگ خاکستری بدون خط است
[ترجمه ترگمان]یک لباس رسمی سفید بدون چروک بر تن دارد، چون ماشین کالاها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Two former dray tractors with the appropriate black and gold livery will move the roadshow around the country.
[ترجمه گوگل]دو تراکتور درای سابق با رنگ‌بندی مشکی و طلایی مناسب، نمایشگاه جاده‌ای را در سراسر کشور جابه‌جا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]دو تراکتور معمولی سابق با لباس سیاه و طلایی مناسب به دور کشور حرکت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جیره (اسم)
allotment, ration, livery

جامه (اسم)
gear, thing, suit, habit, apparel, livery, rig, garment, vesture, raiment, tog, toggery, costume, clobber, togs, habiliment

تسلیم (اسم)
surrender, submission, resignation, livery, deference, prehension, quietism, capitulation, delivery, rendition, passover, rendering

تحویل (اسم)
transfer, livery, transference, prehension, delivery, rendition, solstice

رد و بدل (اسم)
livery

علیق اسب (اسم)
livery

لباس مستخدم (اسم)
livery

انگلیسی به انگلیسی

• uniform of a footman or other male servant; unique and distinctive clothing worn by a member of a group or guild; boarding and care of horses for pay, livery stable
suffering from a liver disorder; resembling liver; liver colored; depressed, irritable
a servant's livery is the special uniform that he or she wears, especially a uniform that is worn only by the servants of a particular person.
the livery of a particular company is the special design or set of colours that are associated with it and are put on its products and possessions.

پیشنهاد کاربران

ردا
شنل
عبا
قبا
کوتاه شده ی livery stable
اصطبلی که برای مدتی اسب های دیگران را نگهداری می کند.
مشابه پارکینگ های عمومی امروزی
ترسیم طرح و نقش های رنگارنگ بر روی بدنه هواپیما.
رنگ آمیزی بدنه هواپیما، بالگرد و خودرو و غیره با اشکال جذاب حیوانات جهت جانبخشی به اشیاء و برندسازی
( مسابقات ورزشی - فرمول یک اتومبیلرانی و . . . )
برچسب ها و طرح های نوشتاری رنگارنگ که ظاهر بیرونی ( بدنه اتومبیل ها ) را شکل می دهند
Formula 1 liveries ranked: Our pick of the best to worst of 2022
لباس فرم

بپرس