loudness


بلندی، رسایی

جمله های نمونه

1. the loudness level of a sound
میزان بلندی صدا

2. The amplitude of the vibration determines the loudness of the sound.
[ترجمه گوگل]دامنه ارتعاش بلندی صدا را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]دامنه ارتعاش، سطح صدا را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The loudness of the music prohibits serious conversation in most nightclubs.
[ترجمه گوگل]صدای بلند موسیقی در بیشتر کلوپ های شبانه، گفتگوی جدی را ممنوع می کند
[ترجمه ترگمان]سر و صدای موسیقی گفتگوی جدی در بیشتر کلوب های شبانه را ممنوع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He spoke softly, as though any loudness here would call down trouble.
[ترجمه گوگل]او به آرامی صحبت می کرد، گویی هر صدای بلندی در اینجا باعث دردسر می شود
[ترجمه ترگمان]به نرمی حرف می زد، انگار هر صدایی بلندتر از این به دردسر می افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their vulgarity, loudness and lack of manners scandalized their hosts.
[ترجمه گوگل]ابتذال، پر سر و صدا و بی ادبی آنها میزبانانشان را رسوا کرده بود
[ترجمه ترگمان]ابتذال، سر بلند و فقدان آداب و رسوم، به میزبان خود لطمه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They recommend that loudness and annoyance be considered when making treatment decisions.
[ترجمه گوگل]آنها توصیه می کنند که هنگام تصمیم گیری در مورد درمان، صدای بلند و آزاردهنده در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]آن ها توصیه می کنند که هنگام تصمیم گیری در مورد سطح بالا و پایین بودن و ناراحتی در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Listen to him, you will hear the loudness, the quality and musical note of his voice always changing according to what he is talking about.
[ترجمه گوگل]به او گوش دهید، خواهید شنید که بلندی، کیفیت و نت موسیقی صدای او همیشه با توجه به چیزی که او صحبت می کند تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]گوش کنید، به گوش او گوش کنید، صدای بلند و آهنگین صدایش همیشه بر حسب چیزی که درباره آن حرف می زند تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And unfortunately the loudness of my voice often evokes protestation around.
[ترجمه گوگل]و متأسفانه بلندی صدای من اغلب باعث اعتراض در اطراف می شود
[ترجمه ترگمان]و متاسفانه بیشتر صدای من باعث برانگیختن اعتراض در مورد آن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Loudness of sound may be measured.
[ترجمه گوگل]بلندی صدا ممکن است اندازه گیری شود
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری صدا ممکن است اندازه گیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Loudness is an important parameter for the acoustic evaluation of concert hall.
[ترجمه گوگل]بلندی صدا یک پارامتر مهم برای ارزیابی آکوستیک سالن کنسرت است
[ترجمه ترگمان]loudness پارامتر مهمی برای ارزیابی آکوستیک سالن کنسرت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. John answered with the loudness of his breathing.
[ترجمه گوگل]جان با صدای بلند نفسش جواب داد
[ترجمه ترگمان]جان با صدای بلند نفسش جواب داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Inflection --- A change in the pitch, tone loudness of the voice.
[ترجمه گوگل]عطف --- تغییر در زیر و بم، بلندی تن صدا
[ترجمه ترگمان] - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His heart bumped in his breast with frightening loudness.
[ترجمه گوگل]قلبش با صدایی ترسناک در سینه اش میکوبید
[ترجمه ترگمان]قلبش به شدت در سینه اش می تپید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The students began to enter the classroom and Anna was startled at their loudness.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان شروع به ورود به کلاس کردند و آنا از صدای بلند آنها مبهوت شد
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان وارد کلاس شدند و آنا از بالای سر آن ها یکه خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] بلندی
[برق و الکترونیک] بلندی مشخصه ی شدت احساس شنوایی . بلندی صدا را می توان روی مقیاسی از آرام تا بلند نشان داد . - بلندی ( صوت )
[ریاضیات] بلندی

انگلیسی به انگلیسی

• condition or quality of being loud; noisiness; vociferousness; vulgarity, poor taste

پیشنهاد کاربران

loudness ( فیزیک )
واژه مصوب: بلندی
تعریف: اثر شدت صوت در شنوایی
کاربرد این کلمه در حوزه مهندسی صدا به معنی "بلندی صدا" مناسب است

بپرس