leave open

پیشنهاد کاربران

باز گذاشتن
I leave the window open
سربسته رها کردن
باز گذاشتن
بی پاسخ گذاشتن
leave someone open to sth = کسی را در معرض چیزی قرار دادن
ممتنع گذاشتن
بی پاسخ مانده ، رهاشده، برنامه ریزی نشده.
بعداً راجع به چیزی تصمیم گرفتن
تاخیر در تصمیم گیری

بپرس