lexicographer

/ˌleksɪˈkɑːɡrəfər//ˌleksɪˈkɒɡrəfə/

معنی: فرهنگ نویس، لغت نویس
معانی دیگر: واژه نامه نویس، دیکسیونرنگار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who writes or compiles dictionaries.

جمله های نمونه

1. dehkhoda was a good lexicographer
دهخدا فرهنگ نویس خوبی بود.

2. The lexicographer will be informed of the results of any investigation and the proposed action.
[ترجمه گوگل]لغت شناس از نتایج هر بررسی و اقدام پیشنهادی مطلع خواهد شد
[ترجمه ترگمان]The از نتایج هر تحقیق و اقدام پیشنهادی مطلع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Additional reports e. g. showing approved entries and responsible lexicographer, will be produced within one working day when required.
[ترجمه گوگل]گزارش های اضافی ه g نشان دادن مدخل های تایید شده و فرهنگ نویس مسئول، در صورت نیاز ظرف یک روز کاری تولید خواهد شد
[ترجمه ترگمان]گزارش ها اضافی e گرم با نشان دادن ورودی های تایید شده و lexicographer مسیول، در یک روز کاری در زمان مورد نیاز تولید خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Any lexicographer may obtain entry text for read only or for proofing regardless of ownership or the status of the on-loan flag.
[ترجمه گوگل]هر فرهنگ‌نویسی می‌تواند متن ورودی را صرف‌نظر از مالکیت یا وضعیت پرچم امانت، فقط برای خواندن یا برای اثبات دریافت کند
[ترجمه ترگمان]هر lexicographer ممکن است متن ورودی را برای خواندن فقط یا برای پوشش دادن صرف نظر از مالکیت یا وضعیت پرچم وام به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Whenever a lexicographer obtains an entry for review and/or editing, the entry is marked as belonging to that particular lexicographer.
[ترجمه گوگل]هر زمان که یک فرهنگ نویس مدخلی را برای بررسی و/یا ویرایش به دست آورد، مدخل به عنوان متعلق به آن فرهنگ نویس مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]هر زمان که یک واژه نویس می تواند ورودی را برای بازبینی و \/ یا ویرایش به دست آورد، مدخل به عنوان وابسته به آن lexicographer خاص مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The lexicographer knew that the English lexis was changing.
[ترجمه گوگل]فرهنگ نویس می دانست که واژگان انگلیسی در حال تغییر است
[ترجمه ترگمان]واژه lexicographer می دانست که lexis انگلیسی در حال تغییر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The lexicographer told the New York Times that "It's easy to stack the deck by finding a definition that does or does not highlight a nuance that you're interested in.
[ترجمه گوگل]این فرهنگ‌نویس به نیویورک تایمز گفت: «به راحتی می‌توان با یافتن تعریفی که تفاوت‌های ظریفی را که به آن علاقه‌مندی برجسته می‌کند یا نمی‌کند، دسته‌بندی کرد
[ترجمه ترگمان]The به نیویورک تایمز گفت: \" دسترسی به عرشه از طریق پیدا کردن تعریفی که آن را مورد توجه قرار می دهد یا نه، آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In Britain, a lexicographer (dictionary author) named Samuel Johnson, who lived in the 18th century, coined the word "gray" and supported its use.
[ترجمه گوگل]در بریتانیا، یک فرهنگ‌نویس (نویسنده فرهنگ لغت) به نام ساموئل جانسون، که در قرن هجدهم زندگی می‌کرد، کلمه «خاکستری» را ابداع کرد و از استفاده از آن حمایت کرد
[ترجمه ترگمان]در بریتانیا، یک lexicographer (نویسنده فرهنگ لغت)به نام سامویل جانسون که در قرن ۱۸ زندگی می کرد واژه \"خاکستری\" را ابداع کرد و استفاده آن را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And they spoke the English that the lexicographer loved.
[ترجمه گوگل]و به انگلیسی صحبت می کردند که فرهنگ نویس آن را دوست داشت
[ترجمه ترگمان]و آن ها به انگلیسی صحبت کردند که واژه نویس دوست می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As a lexicographer he is in a class by himself.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک فرهنگ نویس به تنهایی در کلاسی است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک لغت لغت او در یک کلاس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Here the lexicographer has to be his own linguist and have recourse to the linguistic analysis of the language.
[ترجمه گوگل]در اینجا فرهنگ نویس باید زبان شناس خود باشد و به تحلیل زبانی زبان متوسل شود
[ترجمه ترگمان]در اینجا واژه نویس باید زبانشناس خود باشد و به تحلیل زبانی زبان رجوع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In his entire work, the lexicographer is guided by the practical considerations of a dictionary user.
[ترجمه گوگل]فرهنگ نویس در کل کار خود با ملاحظات عملی یک کاربر فرهنگ لغت هدایت می شود
[ترجمه ترگمان]در کل کار، واژه lexicographer توسط ملاحظات عملی یک فرهنگ لغت هدایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You're a lexicographer, which means you've got this third ear and third eye l already mentioned.
[ترجمه گوگل]شما یک فرهنگ نویس هستید، به این معنی که شما این گوش سوم و چشم سوم را که قبلاً ذکر کردم، دارید
[ترجمه ترگمان]این لغت لغت لغت لغت لغت است که به این معنی است که این گوش سوم و سومین چشم است که به آن اشاره کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Now, one of the non-perks of being a lexicographer is that people don't usually have a kind of warm, fuzzy, snuggly image of the dictionary.
[ترجمه گوگل]اکنون، یکی از مزیت‌های ناخوشایند فرهنگ‌نویس بودن این است که مردم معمولاً نوعی تصویر گرم، مبهم و نرم از فرهنگ لغت ندارند
[ترجمه ترگمان]حالا، یکی از مزایای lexicographer بودن، این است که مردم معمولا یک تصویر گرم، فازی و snuggly از فرهنگ لغت ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرهنگ نویس (اسم)
lexicographer

لغت نویس (اسم)
lexicographer

انگلیسی به انگلیسی

• one who writes or compiles a dictionary
a lexicographer is someone whose job is to write and edit dictionaries.

پیشنهاد کاربران

lexicographer ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: فرهنگ‏نگار
تعریف: فردی که تخصص او فرهنگ‏نگاری است
واژه نگار

بپرس