life history

/ˈlaɪfhɪstr̩i//laɪfˈhɪstr̩i/

معنی: دوره زندگی
معانی دیگر: داستان زندگی، زندگینامه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the history of changes undergone by an organism in the course of its lifetime from conception to death.

(2) تعریف: a series of such changes.

(3) تعریف: the story of someone's life or the history of a group.
مشابه: experience

جمله های نمونه

1. She told me her life history.
[ترجمه گوگل]او تاریخ زندگی خود را به من گفت
[ترجمه ترگمان] اون تاریخچه زندگیش رو بهم گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Some people give you their life history without much prompting.
[ترجمه گوگل]برخی از افراد بدون تلقین زیاد تاریخچه زندگی خود را به شما می دهند
[ترجمه ترگمان]برخی افراد بدون انگیزه دادن به شما تاریخ زندگی خود را به شما می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But events in one's life history could change this.
[ترجمه گوگل]اما وقایع در تاریخ زندگی فرد می تواند این را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]اما اتفاقات در تاریخ زندگی یک نفر می تواند این را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Only a life history approach can allow us to follow these threads to a fuller understanding of each person's singular present.
[ترجمه گوگل]فقط یک رویکرد تاریخ زندگی می تواند به ما اجازه دهد تا این موضوعات را برای درک کامل تری از حال منحصر به فرد هر فرد دنبال کنیم
[ترجمه ترگمان]تنها یک رویکرد سابقه زندگی می تواند به ما این امکان را بدهد که این رشته ها را به درک کامل تر از حال هر فرد منتقل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ageing could evolve as part of an optimal life history.
[ترجمه گوگل]پیری می تواند به عنوان بخشی از تاریخچه زندگی بهینه تکامل یابد
[ترجمه ترگمان]پیری می تواند به عنوان بخشی از تاریخ بهینه زندگی رشد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A good example are the reminiscence and life history projects now active in many areas of the country.
[ترجمه گوگل]نمونه خوب پروژه های خاطره گویی و تاریخ زندگی است که اکنون در بسیاری از مناطق کشور فعال است
[ترجمه ترگمان]نمونه خوب این است که پروژه های تاریخ و تاریخچه زندگی در بسیاری از مناطق کشور فعال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It will use a sample survey and a life history approach.
[ترجمه گوگل]از یک بررسی نمونه و رویکرد تاریخچه زندگی استفاده خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این روش از یک بررسی نمونه و یک رویکرد سابقه زندگی استفاده خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The third consequence of a bottlenecked life history is a genetic one.
[ترجمه گوگل]سومین پیامد تاریخچه زندگی در تنگنا، یک پیامد ژنتیکی است
[ترجمه ترگمان]سومین نتیجه یک تاریخچه زندگی bottlenecked یک مساله ژنتیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is not surprising, when you consider the life history of much of our tap water.
[ترجمه گوگل]اگر تاریخچه زندگی بسیاری از آب لوله کشی ما را در نظر بگیرید، تعجب آور نیست
[ترجمه ترگمان]این تعجب آور نیست، زمانی که شما تاریخچه زندگی بخش اعظم آب شیر ما را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Family background and life history of Zhang Ailing decision costumes complex formation.
[ترجمه گوگل]پیشینه خانوادگی و تاریخچه زندگی شکل گیری پیچیده لباس تصمیم ژانگ بیمار
[ترجمه ترگمان]پیشینه خانواده و سابقه زندگی ژانگ Ailing تشکیل مجموعه پیچیده را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Schistosoma including the life history of adult, egg, miracidium, sporocyst, cercariae and insects, such as children 6 stage.
[ترجمه گوگل]شیستوزوم شامل تاریخچه زندگی بزرگسالان، تخم مرغ، میراسیدیوم، اسپوروسیست، سرکاریا و حشرات، مانند کودکان مرحله 6
[ترجمه ترگمان]Schistosoma شامل تاریخچه زندگی بالغ، تخم مرغ، miracidium، sporocyst، cercariae و حشرات، مانند کودکان ۶
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The brine shrimp Artemia's life history, population dynamics and effects of salinity on population traits and reproduction traits were studied at Haifeng Saltworks, which situated along Bohai Bay.
[ترجمه گوگل]تاریخچه زندگی میگوی آب نمک آرتمیا، پویایی جمعیت و اثرات شوری بر صفات جمعیت و صفات تولید مثل در کارخانه نمک هایفنگ، که در امتداد خلیج بوهای واقع شده است، مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تاریخچه زندگی میگو، تاریخچه زندگی، پویایی جمعیت و تاثیر شوری بر صفات جمعیتی و ویژگی های تولید مثل در Haifeng Saltworks، که در امتداد خلیج Bohai واقع شده است، مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ecological implication of this life history strategy of rice water weevil was discussed.
[ترجمه گوگل]پیامدهای اکولوژیکی این استراتژی تاریخ زندگی شپشک آب برنج مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]مفهوم اکولوژیکی این استراتژی تاریخچه زندگی of آب برنج مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their life history to date, although short, has been interesting and rather hectic.
[ترجمه گوگل]تاریخچه زندگی آنها تا به امروز، اگرچه کوتاه است، اما جالب و نسبتاً گیج کننده بوده است
[ترجمه ترگمان]تاریخ زندگی آن ها، هرچند کوتاه، جالب و نسبتا آشفته بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Describe the life history of a moth or butterfly.
[ترجمه گوگل]تاریخچه زندگی یک پروانه یا پروانه را شرح دهید
[ترجمه ترگمان]تاریخچه زندگی یک پروانه یا پروانه را شرح دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوره زندگی (اسم)
lifetime, life cycle, life history

انگلیسی به انگلیسی

• story of a person's life

پیشنهاد کاربران

بپرس