lactiferous

/lækˈtɪfərəs//lækˈtɪfərəs/

معنی: شیر اور، شیر دهنده، شیر زا
معانی دیگر: شیرآور، شیر ده، شیر تراو

جمله های نمونه

1. Second, it is tethered by the hypoplastic lactiferous ducts.
[ترجمه گوگل]دوم اینکه توسط مجاری شیری هیپوپلاستیک متصل می شود
[ترجمه ترگمان]دوم، آن توسط the hypoplastic hypoplastic محدود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Compressible non ascularized reflectie material in a widened lactiferous duct. Puncture revealed only signs of infection but no papilloma or carcinoma.
[ترجمه گوگل]مواد انعکاسی غیرآسکولاریزه قابل تراکم در یک مجرای شیری گشاد شده سوراخ کردن فقط علائم عفونت را نشان داد اما پاپیلوما یا کارسینوم نداشت
[ترجمه ترگمان]مواد non ascularized in در لوله lactiferous عریض تر شدند Puncture تنها نشانه هایی از عفونت را آشکار کرد اما نه papilloma و نه carcinoma
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The involved lactiferous duct, the subareolar abscess were incised and all the encompassing inflammatory tissues were excised in patients with mammary duct fistula.
[ترجمه گوگل]در بیماران مبتلا به فیستول مجرای پستانی مجرای شیری درگیر، آبسه ساب آرئولار برش داده شد و تمام بافت‌های التهابی اطراف آن برداشته شد
[ترجمه ترگمان]در مجاری lactiferous، آبسه subareolar به صورت incised و تمام بافت های ملتهب که در حال حاضر در بیماران مبتلا به فیستول غدد پستانی بودند، وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The lactiferous ducts was dilated by milk and showed various echo patterns.
[ترجمه گوگل]مجاری شیری توسط شیر گشاد شد و الگوهای پژواک مختلفی را نشان داد
[ترجمه ترگمان]کانال ها با شیر گشاد شده بودند و الگوهای انعکاسی مختلفی را نشان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Methods:Vertical incision throw the midpoint of the nipple, releasing the fiber tissue around the lactiferous ducts, replacing the nipple at normal position.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: برش عمودی، نقطه میانی نوک پستان را پرتاب می‌کند، بافت الیاف اطراف مجاری شیری را آزاد می‌کند و نوک پستان را در موقعیت طبیعی جایگزین می‌کند
[ترجمه ترگمان]روش ها: برش عمودی نقطه میانی نوک پستان را، رها می کند، بافت فیبری را در اطراف مجرای lactiferous رها می کند و نوک پستان را در وضعیت عادی جای می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A small benign intraductal papilloma appears here in a breast duct, typically in one of the main lactiferous ducts beneath the areola.
[ترجمه گوگل]یک پاپیلوم خوش خیم داخل مجرای کوچک در اینجا در مجرای پستان ظاهر می شود، به طور معمول در یکی از مجاری شیری اصلی زیر هاله
[ترجمه ترگمان]یک intraductal مهربان کوچک در یک لوله سینه، به طور معمول در یکی از مجراهای تناسلی اصلی زیر هاله دور سینه، ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیر اور (صفت)
lactiferous

شیر دهنده (صفت)
lactiferous

شیر زا (صفت)
lactiferous

انگلیسی به انگلیسی

• producing milk, secreting milk; conveying milk

پیشنهاد کاربران

بپرس