lamentation

/læmenˈteɪʃn̩//ˌlæmenˈteɪʃn̩/

معنی: عزا، زاری، سوگواری، مرثیه خوانی، عزاداری
معانی دیگر: مویه، گریه و زاری، آه و ناله، دژوان، دریغ، افسوس خوری، سوگوای، ضجه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an act or instance of expressing grief or sorrow.
مشابه: lament, mourning, sorrow, wail

(2) تعریف: (cap.; pl.; used with a sing. verb) a book of the Old Testment attributed to the prophet Jeremiah.

جمله های نمونه

1. the lamentation of a bereaved mother
مویه ی مادری داغ دیده

2. problems cannot be solved by lamentation
مسایل را با گریه و زاری نمی توان حل کرد.

3. It was a time for mourning and lamentation.
[ترجمه گوگل]زمان عزاداری و نوحه خوانی بود
[ترجمه ترگمان]زمانی برای سوگواری و سوگواری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was lamentation throughout the land at news of the defeat.
[ترجمه گوگل]از خبر شکست در سراسر سرزمین ناله و ناله برپا شد
[ترجمه ترگمان]در سراسر سرزمین، در خبری از شکست، وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Much lamentation followed the death of the old king.
[ترجمه گوگل]پس از مرگ پادشاه پیر، نوحه و سوگواری بسیار زیاد شد
[ترجمه ترگمان]لمنتیشن در حال تعقیب مرگ پادشاه پیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Buchman's lamentation about the state of American democracy is not justified.
[ترجمه گوگل]ناله بوخمن در مورد وضعیت دموکراسی آمریکا توجیه پذیر نیست
[ترجمه ترگمان]سوگ Buchman در مورد وضعیت دموکراسی آمریکا توجیه نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is grief with a focus, lamentation with a purpose.
[ترجمه گوگل]این غم با تمرکز است، نوحه با هدف
[ترجمه ترگمان]این اندوه است با تمرکز، لمنتیشن با هدف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's his own lamentation, and the lamentation of the nation all together.
[ترجمه گوگل]نوحه خودش است و نوحه ملت همه با هم
[ترجمه ترگمان]لمنتیشن، لمنتیشن و لمنتیشن همه با هم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The lamentation of the country mourning over the death of the beloved President was beyond description.
[ترجمه گوگل]سوگواری کشور در سوگ درگذشت رئیس جمهور عزیز قابل توصیف نبود
[ترجمه ترگمان]ماتم و ماتم کشور بر مرگ رئیس جمهور عزیزش از شرح آن فراتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some devout men buried Stephen, and made loud lamentation over him.
[ترجمه گوگل]برخی از مردان عابد استیفان را دفن کردند و بر او ناله بلند کردند
[ترجمه ترگمان]بعضی از devout، استفن را دفن کردند و با صدای بلند او را به گریه انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Full is the lamentation at heart.
[ترجمه گوگل]ناله در دل کامل است
[ترجمه ترگمان]Full، the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No complaint is less justified than the lamentation that the computation methods of the market do not comprehend things not vendible .
[ترجمه گوگل]هیچ شکایتی به اندازه این ناله نیست که روش های محاسباتی بازار چیزهای غیرقابل فروش را درک نمی کنند
[ترجمه ترگمان]هیچ شکایتی نسبت به لمنتیشن اجازه نمی دهد که روش های محاسبه بازار چیزها را درک نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Only sorrow, lamentation, pain, grief and despair are left by them behind.
[ترجمه گوگل]تنها اندوه و ناله و درد و اندوه و ناامیدی از آنان باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]تنها اندوه و اندوه و درد و اندوه و ناامیدی آن ها را پشت سر گذاشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There was lamentation throughout the land at the news of the defeat.
[ترجمه گوگل]با شنیدن خبر شکست در سرتاسر سرزمین ناله برپا شد
[ترجمه ترگمان]در سرتاسر سرزمین، در اخبار شکست، لمنتیشن وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عزا (اسم)
patience, condolence, mourning, lamentation

زاری (اسم)
cry, whimper, moan, lamentation, plaint

سوگواری (اسم)
mourning, lamentation, jeremiad, mournfulness

مرثیه خوانی (اسم)
lamentation

عزاداری (اسم)
mourning, lamentation, mournfulness

انگلیسی به انگلیسی

• act of mourning, act of expressing sorrow or grief; lament
a lamentation is an expression of grief or great sorrow; a formal word.

پیشنهاد کاربران

اسم کتابی از عهد عتیق که به سوگ یودا بعد از سقوط بیت المقدس ( اورشلیم ) در ۵۸۶ قبل میلاد می پردازد
a book of the Bible telling of the desolation of Judah after the fall of Jerusalem in 586 BC
منبع OLD دیکشنری آکسفورد
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : lament
✅️ اسم ( noun ) : lamentation / lamenter
✅️ صفت ( adjective ) : lamentable / lamented
✅️ قید ( adverb ) : lamentably

بپرس