logos

/ˈloʊɡoʊz//ˈləʊɡəʊz/

معنی: عقل کل، پیامبر، اصل یا منشاء عقل عالم وجود
معانی دیگر: (مسیحیت) کلام خداوند، فلسفه اصل یا منشاء عقل عالم وجود

جمله های نمونه

1. Some jackets with logos like the pros are at least $ 100 dollars a pop and theyre not even warm.
[ترجمه گوگل]برخی از ژاکت‌های دارای آرم مانند حرفه‌ای‌ها حداقل ۱۰۰ دلار در هر پاپ قیمت دارند و حتی گرم نیستند
[ترجمه ترگمان]بعضی از jackets with و the که حداقل ۱۰۰ دلار برای پاپ هستند و حتی گرم هم نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Even where the logos are being retained, these names are overshadowed by those of their new masters.
[ترجمه گوگل]حتی در جایی که آرم ها حفظ می شوند، این نام ها تحت الشعاع اسامی استادان جدید خود قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]حتی در جایی که این لوگو حفظ می شود، این نام ها توسط استادان جدید خود تحت الشعاع قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Only these caps with Yankees and Mets logos are hot pink and bright red, hardly the stuff of traditionalists.
[ترجمه گوگل]فقط این کلاه‌ها با آرم‌های Yankees و Mets به رنگ صورتی تند و قرمز روشن هستند که به ندرت متعلق به سنت‌گرایان است
[ترجمه ترگمان]فقط این کلاه ها با یانکی ها و متز logos سرخ و سرخ و قرمز پررنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Printed left are the next two logos for your TODAY/Pearl free Christmas present insurance validation coupon.
[ترجمه گوگل]چاپ شده در سمت چپ، دو نشان بعدی برای کوپن اعتبار بیمه نامه هدیه کریسمس رایگان امروز/مروارید شما است
[ترجمه ترگمان]این دو نشانه بعدی برای خرید کریسمس رایگان TODAY \/ پرل هستند که کوپن اعتبار بیمه ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sponsors' corporate logos are placed on the boards surrounding the field.
[ترجمه گوگل]آرم های شرکتی حامیان بر روی تابلوهای اطراف زمین قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]حامیان و لوگوهای شرکتی روی بوردهای مدار قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Logos is usually translated as the Word, but it has a stronger meaning.
[ترجمه گوگل]لوگوس معمولاً به عنوان کلمه ترجمه می شود، اما معنای قوی تری دارد
[ترجمه ترگمان]این زبان معمولا به صورت کلمه ترجمه می شود اما معنای قوی تر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. While all of the separates bore the requisite logos, they also had a sense of humor or ironic twists.
[ترجمه گوگل]در حالی که همه جداها دارای لوگوی لازم بودند، آنها همچنین دارای حس شوخ طبعی یا پیچش های کنایه آمیز بودند
[ترجمه ترگمان]در حالی که همه آن ها logos لازم را داشتند، آن ها هم حس شوخ طبعی و یا twists طعنه آمیز داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The trendy logos mean they can sell in shops for up to £50 apiece; but looks can be deceptive.
[ترجمه گوگل]لوگوهای مد روز به این معنی است که می توانند در مغازه ها تا 50 پوند به فروش برسند اما ظاهر می تواند فریبنده باشد
[ترجمه ترگمان]لوگوی مد روز به این معنی است که آن ها می توانند هر یک از مغازه ها را به قیمت ۵۰ پوند به فروش برسانند، اما ظاهر فریبنده آن ها ممکن است فریبنده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Corporate identity and logos An essential clement of the layout is the printed format of the paper, known as the letterhead.
[ترجمه گوگل]هویت شرکتی و آرم یکی از عناصر ضروری طرح‌بندی، قالب چاپی کاغذ است که به عنوان سربرگ شناخته می‌شود
[ترجمه ترگمان]هویت صنفی و لوگو یک عنصر اساسی از این طرح، فرمت چاپی مقاله است که به عنوان سربرگ letterhead شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But later, I noticed that the logos of the park's public lavatories are man-sized and human-shaped, perhaps even larger than life size. They looked striking.
[ترجمه گوگل]اما بعداً متوجه شدم که لوگوی توالت های عمومی پارک به اندازه انسان و به شکل انسان است و شاید حتی بزرگتر از اندازه واقعی باشد آنها چشمگیر به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]اما بعدا، متوجه شدم که آرم مستراح عمومی پارک، به اندازه انسان و شکل انسان، و شاید حتی بزرگ تر از اندازه زندگی باشد خیلی جالب به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sunglasses: sporty, with wrap around shapes and big logos.
[ترجمه گوگل]عینک آفتابی: اسپرت، با شکل‌ها و آرم‌های بزرگ
[ترجمه ترگمان]sunglasses: بازیگر و بازیگر، با پوشش دادن به دور شکل و لوگوی بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Philo's Logos could be seen as a product of the merging between Greek and Hebrew cultures. His work set a good example for late Christianity in cultural interfusion.
[ترجمه گوگل]لوگوس فیلو را می توان محصول ادغام فرهنگ یونانی و عبری دانست آثار او نمونه خوبی برای مسیحیت متأخر در آمیختگی فرهنگی بود
[ترجمه ترگمان]این لوگو می تواند به عنوان محصولی از ادغام بین فرهنگ های یونانی و عبری دیده شود کار او نمونه خوبی برای اواخر مسیحیت در interfusion فرهنگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They arediscovering ways to make logos reflect their roots.
[ترجمه گوگل]آنها در حال کشف راه هایی هستند تا نشان دهند که آرم ها ریشه های آنها را منعکس می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به دنبال راه هایی برای ایجاد لوگو بودند تا نشان دهند ریشه های خود را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In nowadays society unilateral development of instrumental logos and decadency of value logos also block building of Universal Ethics.
[ترجمه گوگل]در جامعه امروزی توسعه یک جانبه آرم های ابزاری و انحطاط آرم های ارزشی نیز مانع ایجاد اخلاق جهانی می شود
[ترجمه ترگمان]در این روزها توسعه یک طرفه society ابزاری و decadency of ارزش نیز ساختمان اخلاق عمومی را مسدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The logos are shown only once for each accredited certification.
[ترجمه گوگل]آرم ها فقط یک بار برای هر گواهی معتبر نشان داده می شوند
[ترجمه ترگمان]این لوگو تنها یک بار برای هر گواهی نامه معتبر نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عقل کل (اسم)
logos

پیامبر (اسم)
prophet, logos

اصل یا منشاء عقل عالم وجود (اسم)
logos

انگلیسی به انگلیسی

• governing principle of reason (greek philosophy); word of god (judaism); word of god incarnate in jesus (christianity)

پیشنهاد کاربران

حکمت
گفتار، سخن، زبان
قوه تعقل، قوه ادراک
قوه ادراک، قوه تعقل

بپرس