mendacious

/menˈdeɪʃəs//menˈdeɪʃəs/

معنی: دروغگو، کاذب
معانی دیگر: نادرست، کذاب، قلابی

جمله های نمونه

1. a mendacious person
یک آدم دروغگو

2. But Legasov's reassurance at Vienna was not as mendacious as many believed.
[ترجمه گوگل]اما اطمینان لگاسوف در وین آنقدرها که بسیاری تصور می کردند دروغین نبود
[ترجمه ترگمان]اما Legasov در وین مانند بسیاری از افراد معتقد نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cavalier, arrogant, mendacious, and whatever else he was, Mike Straus was also an idealist.
[ترجمه گوگل]مایک استراوس هم یک آرمان‌گرا بود، متکبر، متکبر، دروغگو و هر چیز دیگری که بود
[ترجمه ترگمان]Cavalier، arrogant، mendacious، و هر چیز دیگری که بود، مایک Straus also بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She gave us a mendacious report.
[ترجمه Mahsa Hesa] او به ما یک گزارش غلط ارائه داد
|
[ترجمه گوگل]او یک گزارش دروغین به ما داد
[ترجمه ترگمان] اون به ما یه گزارش mendacious داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The mendacious beggar told a different tale of woe at every house.
[ترجمه soheil_p] آن گدای قلابی، درِ هرخانه ای که می رفت، یک داستان متفاوت از بدبختی و بیچارگیش تعریف می کرد
|
[ترجمه گوگل]گدای دروغگو در هر خانه ای داستان متفاوتی از وای تعریف کرد
[ترجمه ترگمان]این گدای بی روح داستان دیگری از غم و اندوه را در هر خانه تعریف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some of these statements are misleading and some downright mendacious.
[ترجمه گوگل]برخی از این اظهارات گمراه کننده و برخی کاملاً دروغین هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از این بیانیه ها گمراه کننده و برخی mendacious هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is a lapse on his part, but is hardly comparable with Jaromil's treatment of his mendacious redhead.
[ترجمه گوگل]این یک اشتباه از طرف او است، اما به سختی با رفتار جارومیل با مو قرمز دروغگوش قابل مقایسه است
[ترجمه ترگمان]این یک اشتباه از طرف او است، اما با رفتار Jaromil مو قرمز his قابل مقایسه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Malicious litigation can be divided into six types, abusing of the right to sue, abusing of the defensive right, abusing of judicial proceeding, false lawsuits, mendacious suit and repeated suit.
[ترجمه گوگل]دعوای سوء را می توان به شش نوع تقسیم کرد، سوء استفاده از حق دعوی، سوء استفاده از حق دفاع، سوء استفاده از دادرسی، دعوای کذب، دعوای کذب و دعوای مکرر
[ترجمه ترگمان]دادخواهی مخرب را می توان به شش نوع تقسیم کرد: سو استفاده از حق دفاعی، سو استفاده از حق دفاعی، سو استفاده از اقدامات قضایی، دادخواهی ساختگی، دادخواست mendacious و کت و شلوار مکرر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some reckon its failure to unearth masses of new information is down to a mix of mendacious reticence on the part of key witnesses and the pusillanimity of their inquisitors.
[ترجمه گوگل]برخی بر این باورند که شکست آن در کشف انبوهی از اطلاعات جدید ناشی از ترکیبی از سکوت دروغین شاهدان کلیدی و بی‌توجهی بازجویان آنهاست
[ترجمه ترگمان]برخی عقیده دارند که شکست آن ها برای آشکار ساختن انبوه اطلاعات جدید به ترکیبی از خاموشی mendacious در بخشی از شاهدان کلیدی و اعضای دستگاه تفتیش افکار آن ها بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, modern scholars being against metaphysics regard traditional metaphysics as mendacious nonsense.
[ترجمه گوگل]با این حال، دانشمندان مدرن که مخالف متافیزیک هستند، متافیزیک سنتی را یک مزخرف دروغین می دانند
[ترجمه ترگمان]با این حال، محققانی مدرن که در مقابل متافیزیک وجود دارند، متافیزیک سنتی را به عنوان یک مهمل mendacious تلقی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is no provision about the legal responsibility of celebrity advertising mendacious ads in our country.
[ترجمه گوگل]هیچ حکمی در مورد مسئولیت قانونی تبلیغات دروغین افراد مشهور در کشور ما وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ قانونی در مورد مسئولیت قانونی تبلیغات mendacious تبلیغاتی در کشور ما وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The tort is the behavior that the CPA provides mendacious audIt'statement.
[ترجمه گوگل]جرم رفتاری است که CPA بیانیه حسابرسی جعلی ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]زیان، رفتاری است که CPA به شرح mendacious audit می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دروغگو (صفت)
false, mendacious

کاذب (صفت)
mendacious

انگلیسی به انگلیسی

• deceptive, dishonest; false, untrue
a mendacious statement or remark is not truthful; a formal word.

پیشنهاد کاربران

دروغگو، کاذب. نعناعی
دروغگو، کاذب.
مثال:
He is a mendacious magician
او یک ساحر دروغگو و کذاب است.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : mendacity
✅️ صفت ( adjective ) : mendacious
✅️ قید ( adverb ) : mendaciously
دروغین کذب
دروغگو
I did not know you are so . mendacious

بپرس