motivate

/ˈmoʊtɪveɪt//ˈməʊtɪveɪt/

معنی: تحریک کردن، انگیختن، تهییج کردن
معانی دیگر: انگیزاندن، برانگیختن، تشویق و ترغیب کردن، انگیزه ی چیزی بودن

جمله های نمونه

1. Goals are not only absolutely necessary to motivate us. They are essential to really keep us alive. Robert H. Schuller
[ترجمه گوگل]اهداف نه تنها برای ایجاد انگیزه در ما کاملا ضروری هستند آنها برای زنده نگه داشتن ما ضروری هستند رابرت اچ شولر
[ترجمه ترگمان]اهداف نه تنها برای انگیزه دادن به ما ضروری هستند آن ها برای اینکه ما را زنده نگاه دارند ضروری هستند رابرت ایچ Schuller
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The plan is designed to motivate employees to work more efficiently.
[ترجمه Mr hash] این طرح برای تشویق کارمندان با کارامدی بیشتر طراحی شده است
|
[ترجمه گوگل]این طرح برای ایجاد انگیزه در کارکنان برای کار موثرتر طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]این برنامه برای انگیزه دادن به کارمندان برای کار کارآمدتر طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ability to motivate people is a priceless asset.
[ترجمه گوگل]توانایی ایجاد انگیزه در افراد دارایی گرانبهایی است
[ترجمه ترگمان]توانایی انگیزه دادن به مردم یک دارایی ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Our challenge is to motivate those voters and inspire them to join our cause.
[ترجمه گوگل]چالش ما ایجاد انگیزه در آن رای دهندگان و الهام بخشیدن به آنها برای پیوستن به آرمان ما است
[ترجمه ترگمان]چالش ما انگیزه دادن به آن رای دهندگان و الهام بخشیدن به آن ها برای پیوستن به نهضت ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You have first got to motivate the children and then to teach them.
[ترجمه گوگل]ابتدا باید به کودکان انگیزه دهید و سپس به آنها آموزش دهید
[ترجمه ترگمان]شما اول باید به کودکان انگیزه دهید و سپس آن ها را آموزش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She's got some funny ideas about how to motivate staff.
[ترجمه گوگل]او ایده های خنده داری در مورد چگونگی ایجاد انگیزه در کارکنان دارد
[ترجمه ترگمان]او ایده هایی جالب در مورد نحوه ایجاد انگیزه برای کارکنان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A good teacher has to be able to motivate her students.
[ترجمه گوگل]یک معلم خوب باید بتواند به دانش آموزان خود انگیزه دهد
[ترجمه ترگمان]یک معلم خوب باید بتواند به دانش آموزان خود انگیزه ببخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Examinations do not motivate a student to seek more knowledge.
[ترجمه گوگل]امتحان انگیزه دانش آموز را برای جستجوی دانش بیشتر نمی کند
[ترجمه ترگمان]آزمون ها به دانش آموزان انگیزه نمی دهند که اطلاعات بیشتری کسب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The use of drama can motivate students by allowing them to share a common experience.
[ترجمه گوگل]استفاده از نمایشنامه می تواند با اجازه دادن به دانش آموزان برای به اشتراک گذاشتن یک تجربه مشترک، انگیزه ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از درام می تواند به دانش آموزان کمک کند با اجازه دادن به آن ها یک تجربه مشترک را به اشتراک بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The profit-sharing plan is designed to motivate the staff to work hard.
[ترجمه گوگل]طرح تقسیم سود برای ایجاد انگیزه در کارکنان برای کار سخت طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]برنامه اشتراک سود برای تشویق کارکنان به کار سخت طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The program aims to motivate teenage mothers to stay in school.
[ترجمه گوگل]هدف این برنامه ایجاد انگیزه در مادران نوجوان برای ماندن در مدرسه است
[ترجمه ترگمان]هدف از این برنامه تشویق مادران نوجوان برای ماندن در مدرسه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What can we do to motivate the players?
[ترجمه گوگل]برای ایجاد انگیزه در بازیکنان چه کنیم؟
[ترجمه ترگمان]چه کاری می توانیم برای تحریک بازیگران انجام دهیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's often more difficult to motivate boys than girls.
[ترجمه گوگل]ایجاد انگیزه در پسرها اغلب دشوارتر از دختران است
[ترجمه ترگمان]اغلب تحریک کردن پسران نسبت به دختران دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What seems to motivate Congress is self-preservation - a desire to get re-elected.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد آنچه که به کنگره انگیزه می دهد حفظ خود است - تمایل به انتخاب مجدد
[ترجمه ترگمان]چیزی که به نظر می رسد به کنگره انگیزه می دهد، صیانت نفس است - تمایل به انتخاب مجدد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحریک کردن (فعل)
arouse, excite, pique, abrade, stimulate, annoy, incense, agitate, prime, edge, inspirit, move, actuate, goad, incite, prick, fuel, vitalize, motivate, fillip, drive, bestir, knock up, egg on, impassion, foment, ginger, hypo, instigate, provoke, steam up

انگیختن (فعل)
stimulate, occasion, motive, fire, animate, incite, motivate, urge

تهییج کردن (فعل)
excite, stimulate, incense, ferment, motivate, whet, buck up

تخصصی

[ریاضیات] انگیختن، برانگیختن

انگلیسی به انگلیسی

• prompt, spur; provide inspiration; stir to action, induce, cause
if you are motivated by something, especially an emotion, it causes you to behave in a particular way.
if you motivate someone, you make them feel determined to do something.

پیشنهاد کاربران

گُل کردن هم معنی میده
به حرکت در آوردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : motivate
✅️ اسم ( noun ) : motivation / motive / motivator
✅️ صفت ( adjective ) : motivated / motivational / motive
✅️ قید ( adverb ) : _
motivate ( verb ) = برانگیختن، تحریک کردن، وادار به کاری کردن/ترغیب کردن، تشویق کردن، انگیزه دادن، مشتاق کردن، علاقه مند کردن، سر ذوق آوردن، الهام بخشیدن/
مترادف است با کلمه : motivate ( verb )
...
[مشاهده متن کامل]

examples:
1 - She's very good at motivating her students.
او در تشویق کردن دانش آموزانش خیلی خوب است.
2 - The plan is designed to motivate employees to work more efficiently.
( این ) برنامه طراحی شده است تا کارمندان را به بهتر کار کردن ترغیب کند.
3 - Some people are motivated by greed.
برخی افراد توسط طمع وادار به کار می شوند.
4 - Was he motivated solely by a desire for power?
آیا او تنها توسط اشتیاقش به قدرت انگیزه می گرفت؟
5 - Teaching is all about motivating people to learn.
آموزش همه چیز در مورد ایجاد انگیزه در افراد برای یادگیری است.
6 - She managed to motivate staff to work together after the merger.
او پس از ادغام توانست کارکنان را برای همکاری با یکدیگر ترغیب کند.

انگیزه دادن , برانگیختن
– His actions were motivated by greed
– She was motivated entirely by self interest
– The ability to motivate people is a priceless asset
– Teaching is all about motivating people to learn
Encourage someone to do something
آمادگی دادن تشویق کردن روحیه بخشیدن
به خواب رفتن
انگیزه دهنده
� پیش بردن � هم معنی می ده
Motivate = encourage
انگیزه
روحیه دادن
بر انگیختن اتش
a little bit of a delinquent conundrum
دست کمی ازجنجال بزهکار نیست

برآوردن
با انگیزه . . . به وقوع پیوستن
انگیزه دادن تشویق کردن
inspiring
انگیزه دادن
موجب شدن ، باعث شدن
ایجاد انگیزه ، انگیزه دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس