medley

/ˈmedli//ˈmedli/

معنی: زد و خورد، اختلاط، قطعه موسیقی مختلط، مختلط، رنگارنگ، امیخته
معانی دیگر: آمیزه ی جور واجور، مخلوط چیزهای ناجور، آش شله قلمکار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: medleys
(1) تعریف: a musical composition or arrangement consisting of melodies or themes from various other pieces of music.
مترادف: olio, potpourri
مشابه: miscellany, pastiche

- The chorus sang a medley composed of American folk tunes.
[ترجمه گوگل] گروه کر ترکیبی متشکل از آهنگ های محلی آمریکایی را خواند
[ترجمه ترگمان] همسرایی با آهنگ هایی متشکل از آهنگ های محلی آمریکایی آواز خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a mixture of a variety of elements; assortment.
مترادف: assortment, potpourri, salmagundi
مشابه: conglomeration, farrago, gallimaufry, goulash, hodgepodge, m�lange, miscellany, mixture, mosaic, motley, olio, omnium-gatherum, patchwork, variety

- The chef used a medley of vegetables in the soup.
[ترجمه گوگل] سرآشپز از مخلوط سبزیجات در سوپ استفاده کرد
[ترجمه ترگمان] آشپز از یک medley سبزیجات در سوپ استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: see medley relay.

جمله های نمونه

1. The menu described the dessert as 'a medley of exotic fruits'.
[ترجمه فاریا جنیدی] این دسر در منو به عنوان مخلوطی از میوه های متنوع توصیف ده است
|
[ترجمه گوگل]منو دسر را به عنوان "مخلوطی از میوه های عجیب و غریب" توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]غذا این دسر را به عنوان معجونی از میوه های عجیب و غریب توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The building was a medley of styles from different periods.
[ترجمه گوگل]این ساختمان ترکیبی از سبک های دوره های مختلف بود
[ترجمه ترگمان]این ساختمان ترکیبی از سبک های مختلف از دوره های مختلف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He played a medley of Beatles songs.
[ترجمه شعله قاهری] او مدلی_ترکیب چند آهنگ_از بیتلز را اجرا کرد
|
[ترجمه گوگل]او ترکیبی از آهنگ های بیتلز را نواخت
[ترجمه ترگمان]آهنگ هایی از بیتلز را پخش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She swam the 400 metres medley ten seconds slower than she did in 1980.
[ترجمه گوگل]او 400 متر مختلط را ده ثانیه کندتر از سال 1980 شنا کرد
[ترجمه ترگمان]او حدود ۴۰۰ متر پایین تر از آنچه در سال ۱۹۸۰ انجام داد شنا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Japan won the Men's 200 metres Individual Medley.
[ترجمه گوگل]ژاپن قهرمان دوی 200 متر مختلط انفرادی مردان شد
[ترجمه ترگمان]ژاپن ۲۰۰ متر انفرادی مردان را برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Unseen in all this great medley of hidden activity the verderers were riding.
[ترجمه گوگل]در تمام این آمیختگی عظیم فعالیت های پنهان، وردرها سوار بودند
[ترجمه ترگمان]بی آنکه همه این قطعات عظیم فعالیت پنهانی را بی آنکه دیده شود، دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Let me present a medley of these edifying yarns.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید ترکیبی از این نخ های آموزنده را ارائه کنم
[ترجمه ترگمان]بگذارید مجموعه ای از این yarns فریبنده را تقدیم کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The result was a sweaty medley, harsh and brittle on the surface, but cheesy and rotten underneath.
[ترجمه گوگل]نتیجه یک مخلوط عرق ریخته، خشن و شکننده در سطح، اما پنیری و در زیر پوسیده بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه، معجونی بود عرق کرده، زمخت و شکننده روی سطح، اما قشنگ و بی ارزش در زیر آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This passes a medley of buildings before commencing a steady climb, fringed by trees, to Twisleton Hall, a farm.
[ترجمه گوگل]قبل از شروع یک صعود پیوسته، با حاشیه درختان، به تالار توئیسلتون، مزرعه، از مجموعه ای از ساختمان ها عبور می کند
[ترجمه ترگمان]این کار ترکیبی از ساختمان ها را پیش از شروع یک صعود یکنواخت بر روی حاشیه درختان، به Twisleton هال، یک مزرعه، عبور می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was fourth in the 400 individual medley in 5 21 and he recorded 5 20 in the 100 freestyle.
[ترجمه گوگل]او در 400 مختلط انفرادی در 5 21 چهارم شد و 5 20 را در 100 آزاد به ثبت رساند
[ترجمه ترگمان]وی در روز ۵ ۲۱ مه در حدود ۴۰۰ نفر بود و در ۱۰۰ متر شنای آزاد، ۵ نفر را ثبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sometimes they pipe out a medley, filling the woods with a cacophony of avian lechery.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات آنها با لوله ای مخلوط می کنند و جنگل را با صدای ناخوشایندی از خرچنگ پرندگان پر می کنند
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات آن ها به هم پرخاش می کنند و بیشه ها را با a از هرزگی avian پر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A vegetable medley of sliced carrots, celery, and cucumber is a popular appetizer in the States.
[ترجمه گوگل]مخلوط سبزیجات از هویج، کرفس و خیار ورقه شده یک پیش غذای محبوب در ایالات متحده است
[ترجمه ترگمان]یک مخلوط سبزی از هویج، کرفس، و خیار یک اشتها مشهور در ایالات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What do you mean by individual medley?
[ترجمه گوگل]منظور شما از ترکیب فردی چیست؟
[ترجمه ترگمان]منظورت از medley فردی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Today's sports meeting doesn't seem to include medley relay swimming.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد جلسه ورزشی امروز شامل شنای امدادی مختلط نمی شود
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسد که گردهمایی ورزشی امروز شامل شنای ترکیبی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زد و خورد (اسم)
battle, fight, combat, warfare, skirmish, medley, fracas, tilt, set-to

اختلاط (اسم)
integration, synthesis, mix, brew, mixture, melange, intermixture, medley, conglomerate, welter, commixture, macedoine

قطعه موسیقی مختلط (اسم)
medley

مختلط (صفت)
complex, medley, mixed, coeducational, motley, farraginous

رنگارنگ (صفت)
medley, piebald, motley, colorful, multicolored, varied, kaleidoscopic, pied, particolored, omnifarious, versicolor, versicolored, versicolour, versicoloured, particoloured, polychromatic, polychrome, technicolor

امیخته (صفت)
medley, mixed, motley

انگلیسی به انگلیسی

• musical composition which is comprised of a number of separate melodies from other musical pieces; mixture, potpourri, jumble
mixed, blended, jumbled (archaic)
a medley is also a collection of different tunes or songs that are played one after the other as a single piece of music.
a medley of different things is a mixture of them, especially one that produces an odd or interesting effect.
a medley is also a swimming race in which the four main swimming strokes must be used one after the other.

پیشنهاد کاربران

مخلوط چیز های جور و واجور ، آش شله قلمکار.
موز یکی که از میکس چند آهنگ تشکیل شده
ترکیبی از = A medley of
na collection containing a variety of sorts of things
Against high heat they develop a medley of flavors and textures: crunchy leaves that shatter in a single bite, only to reveal a tender interior.
جوشیده
هم خوانی ، هم خوانندگی
خوانندگی چندنفره/چندنفری/چندتایی

بپرس