millisecond

/ˈmɪˌlɪˌsekənd//ˈmɪlisekənd/

معنی: میلی ثانیه، هزارم ثانیه، یک هزارم ثانیه
معانی دیگر: یک هزارم ثانیه

جمله های نمونه

1. I hesitated a millisecond too long.
[ترجمه گوگل]من بیش از حد یک میلی ثانیه تردید کردم
[ترجمه ترگمان]من چند لحظه مکث کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the standard formation model, millisecond pulsars are formed when a neutron star accretes matter from an evolving companion.
[ترجمه گوگل]در مدل شکل‌گیری استاندارد، تپ‌اخترهای میلی‌ثانیه‌ای زمانی تشکیل می‌شوند که یک ستاره نوترونی ماده‌ای را از یک همراه در حال تکامل جمع کند
[ترجمه ترگمان]در مدل تشکیل استاندارد، millisecond pulsars زمانی شکل می گیرند که یک ستاره نوترونی از یک مصاحب در حال تکامل جدا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A millisecond later doesn't bear considering.
[ترجمه گوگل]یک میلی ثانیه بعد قابل تامل نیست
[ترجمه ترگمان]یک لحظه بعد، با توجه به این موضوع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A millisecond before and he would have been trapped.
[ترجمه گوگل]یک میلی ثانیه قبل و او به دام افتاده بود
[ترجمه ترگمان]یک سال قبل و او به دام می افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With the appearance of high - precision millisecond nonel detonator, the technique of hole - by - hole is developed.
[ترجمه گوگل]با ظهور چاشنی نونل میلی ثانیه ای با دقت بالا، تکنیک سوراخ به سوراخ توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]با ظهور چاشنی high millisecond، تکنیک سوراخ - سوراخ ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The heap construction by stage deephole millisecond blasting and stope leaching technique are mainly described and the technical economy and benefit analyses are carried out.
[ترجمه گوگل]ساخت هپ با مرحله انفجار میلی‌ثانیه‌ای حفره عمیق و تکنیک شستشوی استاپی عمدتاً شرح داده می‌شود و تحلیل‌های اقتصادی و سود فنی انجام می‌شود
[ترجمه ترگمان]ساختار هیپ by stage millisecond و روش لیچینگ مخزنی به طور عمده تشریح شده و اقتصاد فنی و تحلیل های سود آوری انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In millisecond blast engineering, the key to achieving initiative control of vibration damages by means of wave interference is to ascertain reasonable delay time interval.
[ترجمه گوگل]در مهندسی انفجار میلی‌ثانیه‌ای، کلید دستیابی به کنترل ابتکاری آسیب‌های ارتعاش با استفاده از تداخل موج، تعیین فاصله زمانی معقول تاخیر است
[ترجمه ترگمان]در millisecond blast، کلید دستیابی به کنترل ابتکاری آسیب های ارتعاشی ناشی از تداخل موج، تعیین فاصله زمانی تاخیر معقول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Taking the multifunction digital millisecond meter for example, how to design the system-monitoring program based on status analysis is presented.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، با در نظر گرفتن متر دیجیتال چند منظوره، نحوه طراحی برنامه نظارت بر سیستم بر اساس تجزیه و تحلیل وضعیت ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]استفاده از multifunction millisecond digital برای مثال، چگونگی طراحی برنامه نظارت بر سیستم برپایه آنالیز وضعیت ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Within less than 1 millisecond the steep- fronted shock wave has traveled some distance ahead of the isothermal region.
[ترجمه گوگل]در کمتر از 1 میلی‌ثانیه، موج ضربه‌ای شیب‌دار، مسافتی را جلوتر از ناحیه همدما طی کرده است
[ترجمه ترگمان]در عرض کم تر از ۱ ثانیه، موج ضربه ای steep از فاصله کمی جلوتر از منطقه ایزوترمال به حرکت در آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The engineering practice and the numerical simulation the millisecond blasting for ditching deep bore hole.
[ترجمه گوگل]تمرین مهندسی و شبیه‌سازی عددی انفجار میلی‌ثانیه‌ای برای حفر چاله عمیق
[ترجمه ترگمان]تمرین مهندسی و شبیه سازی عددی، millisecond را برای رهایی از یک سوراخ عمیق تحمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To realize the value of ONE MILLISECOND.
[ترجمه گوگل]برای درک ارزش یک میلی ثانیه
[ترجمه ترگمان]برای درک ارزش یک millisecond
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The low-energy fuse slip-on millisecond initiating system is a new one, with advantages of accurate detonation and easy charging operation.
[ترجمه گوگل]سیستم راه‌اندازی فیوز لغزشی میلی‌ثانیه‌ای با انرژی کم، یک سیستم جدید است، با مزایای انفجار دقیق و عملیات شارژ آسان
[ترجمه ترگمان]استفاده از سیستم آغاز کننده انرژی با انرژی پایین، یک سیستم جدید با مزایای انفجار دقیق و عملیات شارژ آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It all takes place in a tenth of a millisecond.
[ترجمه گوگل]همه چیز در یک دهم میلی ثانیه اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]تا یک دهم ثانیه تمام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The pulsar is a member of the slowly growing class of millisecond pulsars with low-mass companions.
[ترجمه گوگل]تپ اختر عضوی از کلاس تپ اخترهای میلی ثانیه ای است که به آرامی در حال رشد هستند با همراهان کم جرم
[ترجمه ترگمان]pulsar عضوی از کلاس رشد آهسته of است که همراه با همراهان کم - است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میلی ثانیه (اسم)
millisecond

هزارم ثانیه (اسم)
millisecond

یک هزارم ثانیه (اسم)
millisecond

تخصصی

[کامپیوتر] یک هزارم ثانیه .
[برق و الکترونیک] میلی ثانیه یک هزارم ثانیه .

انگلیسی به انگلیسی

• one thousandth of a second

پیشنهاد کاربران

بپرس