monogamous

/məˈnɑːɡəməs//məˈnɒɡəməs/

معنی: دارای یک همسر
معانی دیگر: دارای یک همسر

جمله های نمونه

1. We live in a monogamous society.
[ترجمه گوگل]ما در یک جامعه تک همسری زندگی می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در یک جامعه تک همسر زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Some might even be in fairly monogamous relationships, for whom the baths were simply an occasional treat.
[ترجمه گوگل]برخی حتی ممکن است در روابط نسبتاً تک همسری باشند، که حمام کردن برای آنها صرفاً یک سرگرمی گاه به گاه بود
[ترجمه ترگمان]حتی ممکن است برخی روابط نسبتا تک همسر داشته باشند، که در آن ها حمام به سادگی درمان گاه و بیگاه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Electrons are like spouses in monogamous countries; there is either one or none.
[ترجمه گوگل]الکترون ها مانند همسران در کشورهای تک همسر هستند یا یکی هست یا هیچی
[ترجمه ترگمان]الکترون ها در کشورهای تک همسر مانند همسران هستند؛ یکی یا هیچ کدام وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Although most birds are monogamous, promiscuity is not unusual among brood parasites.
[ترجمه گوگل]اگرچه بیشتر پرندگان تک همسر هستند، اما بی بند و باری در میان انگل های مولدین غیرعادی نیست
[ترجمه ترگمان]اگر چه بیشتر پرندگان، تک همسر هستند، اما بیبندوباری جنسی در میان این انگل ها غیر معمول نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most birds are monogamous.
[ترجمه گوگل]اکثر پرندگان تک همسر هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر پرندگان، تک همسر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Darwin noticed that some monogamous birds have very colorful males: mallards, for example, and blackbirds.
[ترجمه گوگل]داروین متوجه شد که برخی از پرندگان تک همسر دارای نرهای بسیار رنگارنگی هستند: برای مثال، مرغابی و پرنده سیاه
[ترجمه ترگمان]داروین متوجه شد که برخی از پرنده های تک همسر دارای نرها بسیار رنگارنگ هستند: mallards، برای مثال، و blackbirds
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In his eyes, a monogamous homosexual relationship was as moral as a monogamous heterosexual relationship.
[ترجمه گوگل]از نظر او، یک رابطه همجنسگرایانه تک همسری به همان اندازه اخلاقی بود که یک رابطه دگرجنسگرایانه تک همسری
[ترجمه ترگمان]در چشمان او، رابطه همجنس گرایان به عنوان یک رابطه جنسی بین فردی به عنوان یک رابطه جنسی همجنس باز وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. No, Jack, man is a monogamous animal and there's no partnership on earth to touch a happy marriage.
[ترجمه گوگل]نه، جک، انسان یک حیوان تک همسر است و هیچ شراکتی روی زمین برای دستیابی به یک ازدواج شاد وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]نه، جک، مرد یک حیوان خانگی است و هیچ هم کاری در دنیا برای لمس کردن یک ازدواج خوشبخت وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They form monogamous pairs and, within the pair, take turns to play the male and female roles.
[ترجمه گوگل]آنها جفت های تک همسری را تشکیل می دهند و در درون جفت، به نوبت نقش های مرد و زن را بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها زوج های تک همسر را تشکیل می دهند و در درون آن دو نقش زن و مرد را بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But a second contradiction thus develops within monogamous marriage itself.
[ترجمه گوگل]اما تضاد دوم در خود ازدواج تک همسری ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]اما یک تناقض دوم در خود ازدواج تک همسر ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The same gene has previously been linked to monogamous behaviour in male voles, a mouselike rodent.
[ترجمه گوگل]همین ژن قبلاً با رفتار تک همسری در حشرات نر، جوندگان موش مانند، مرتبط بوده است
[ترجمه ترگمان]همان ژن قبلا با رفتار تک همسر در voles مذکر، یک موش mouselike مرتبط بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Does gay marriage, as claimed, resemble monogamous heterosexual marriage more than polygamy does?
[ترجمه گوگل]آیا ازدواج همجنس گرایان، همانطور که ادعا می شود، بیش از چند همسری به ازدواج تک همسری دگرجنس گرا شباهت دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا ازدواج همجنس گرا، همان طور که ادعا می شود، شبیه به یک رابطه جنسی است که بیش از چند همسری دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That was precluded the very nature of strictly monogamous marriage under the rule of the man.
[ترجمه گوگل]این امر از ماهیت ازدواج کاملاً تک همسری تحت حاکمیت مرد جلوگیری می کرد
[ترجمه ترگمان]این اقدام برای جلوگیری از ازدواج کام لا تنها در زیر سلطه آن مرد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thus individual life assumes a higher value within the monogamous marriage than it does in a male group.
[ترجمه گوگل]بنابراین زندگی فردی در ازدواج تک همسری ارزش بالاتری نسبت به یک گروه مرد دارد
[ترجمه ترگمان]از این رو، زندگی فردی، ارزش بالاتری را در ازدواج تک همسر در مقایسه با یک گروه مرد فرض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دارای یک همسر (صفت)
monogamous

انگلیسی به انگلیسی

• of monogamy, of marriage to one person at a time
monogamous means having only one husband, wife, or mate.

پیشنهاد کاربران

۱. تک همسر. {مربوط به} تک همسری ۲. {حیوانات} تک جفت // دارای یک همسر
مثال:
We live in a monogamous society.
ما در جامعه ای تک همسری زندگی می کنیم.
Monogamous refers to the practice of being in a committed and exclusive romantic or sexual relationship with only one partner. It signifies having one person as a romantic or sexual companion, as opposed to being involved with multiple partners simultaneously. The term is often used in the context of long - term relationships, marriage, and monogamy is often considered a vital aspect of a healthy and fulfilling relationship
...
[مشاهده متن کامل]

صفت
این صفت به شیوه داشتن یک رابطه عاشقانه یا جنسی متعهدانه و انحصاری تنها با یک شریک اشاره دارد. این به معنای داشتن یک فرد به عنوان یک همراه عاشقانه یا جنسی، در مقابل درگیر شدن همزمان با چندین شریک زندگی است. این اصطلاح اغلب در زمینه روابط طولانی مدت استفاده می شود، مانند ازدواج، و تک همسری اغلب جنبه حیاتی یک رابطه سالم و رضایت بخش در نظر گرفته می شود.
A monogamous relationship
I am in a monogamous marriage and we have two sons
I've always believed that if I get married, the marriage will be strictly monogamous

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/monogamous
در یک متن مدیریتی این واژه به چه معنی می تواند باشد. . . ؟ مثلاً متن زیر:
then consumer/brand relationships are likely to be stable and predictable; are likely to endure the ravages of time; and, importantly, are likely to remain monogamous
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : monogamy / monogamist
✅️ صفت ( adjective ) : monogamous
✅️ قید ( adverb ) : monogamously
monogamous ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: تک‏کام
تعریف: مربوط به تک‏کامی و تک‏همسری|||متـ . تک‏همسر
کسی که در ازدواج فقط با یک همسر تعهد دارد.
the custom of being married to only one husband or wife
تک همسری

بپرس