months

جمله های نمونه

1. months of laborious research
ماه ها پژوهش دشوار

2. during winter months
طی ماه های زمستان

3. he is two months behindhand with the rent
در پرداخت کرایه دو ماه عقب است.

4. in the ensuing months
در (طی) ماه های بعد

5. lunar and solar months
ماه های قمری و شمسی

6. she is five months gone
آن زن پنج ماهه آبستن است.

7. she is six months pregnant
شش ماهه آبستن است.

8. the year's odd months
ماه های فرد سال

9. you are five months in arrears
شما (در پرداخت یا انجام) پنج ماه تاخیر کرده اید.

10. a stay of several months in england
اقامت چند ماهه در انگلیس

11. during the next few months
در طی چند ماه بعد

12. each year has twelve months
هر سال دوازده ماه دارد.

13. it took him many months to evolve his design for a flying machine
ماه ها طول کشید تا طرح ماشین پرنده ی خود را تکمیل کرد.

14. their courtship lasted six months and ended in marriage
دوران نامزدی آنها شش ماه طول کشید و منجر به ازدواجشان شد.

15. i haven't seen her for months
ماه ها است که او را ندیده ام.

16. the old man lingered several months after his stroke
بعد از سکته ی مغزی پیرمرد چندین ماه با مرگ دست و پنجه نرم می کرد.

17. their romance blossomed for two months and then wilted
عشق آنها دو ماه شکوفا بود و سپس سست شد.

18. we did england in two months
دو ماهه انگلیس را جهانگردی کردیم.

19. a mandatory waiting period of six months
یک دوره ی انتظار اجباری شش ماهه

20. abbas outlived his wife by ten months
عباس ده ماه پس از مرگ زنش عمر کرد.

21. factories which have been silent for months
کارخانه هایی که ماه ها است خوابیده است

22. he went to france for six months and now he has become completely frenchified
شش ماه فرانسه رفت و حالا کاملا ژست فرانسوی می گیرد.

23. my acquaintance with him started two months ago
آشنایی من با او از دو ماه پیش شروع شد.

24. road construction will continue through winter months too
راه سازی در ماه های زمستان هم ادامه خواهد داشت.

25. stock dividends are paid every six months
سود سهام هر شش ماه یک بار پرداخت می شود.

26. they levy the taxes every six months
آنها هرشش ماه مالیات گردآوری می کنند.

27. i haven't heard from him in two months
دو ماه است از او خبری ندارم.

28. office work that had piled up for months
کارهای اداره که ماه ها انباشته شده بود

29. the car stood in the garage for months
اتومبیل ماه ها در گاراژ خوابیده بود.

30. the government suspended the constitution for three months
دولت قانون اساسی را برای سه ماه معلق کرد.

31. the repairs are scheduled to take six months
طبق برنامه تعمیرات شش ماه طول خواهد کشید.

32. they will have to stint themselves for months to buy a bicycle
برای خریدن یک دوچرخه مجبور خواهند بود ماه ها صرفه جویی کنند.

33. your rent payment is overdue by two months
پرداخت اجاره ی شما دو ماه دیرکرد دارد (عقب افتاده است).

34. his death followed his wife's (death) by ten months
مرگ او ده ماه پس از مرگ زنش رخ داد.

35. most babies begin to drool at about four months
در حدود چهار ماهگی اکثر نوزادان شروع می کنند به گلیز دادن.

36. she has been sick for the last two months
در دوماه اخیر بیمار بوده است.

37. the canal is open to navigation only six months out of the year
آبراه فقط شش ماه از سال برای رفت و آمد کشتی باز است.

38. the rainy season is long, spreading over five months
فصل باران دراز است و پنج ماه ادامه دارد.

39. japan's stockpile of fuel is designed to last four months
ذخیره ی سوخت ژاپن برای مصرف چهار ماه پیش بینی شده است.

40. she puzzled over the choice of a husband for months
ماه ها درباره ی انتخاب شوهر به تفکر پرداخت.

41. properly managed, we have enough food to last us two months
اگر مدیریت صحیح به کار بریم،غذا برای دو ماه کافی خواهد بود.

42. the calendar of the court is set once every three months
برنامه ی دادگاه هر سه ماه یک بار تدوین می شود.

43. we are under contract to finish the building in six months
طبق قرارداد ملزم هستیم که ساختمان را شش ماهه تمام کنیم.

44. we met but we didn't make friends for a few months
ما ملاقات کردیم ولی تا چند ماه با هم دوست نشدیم.

پیشنهاد کاربران

month یعنی ماه و months یعنی ماه ها
دوستان اکثرا تلفظ months و month رو مثل هم میگن. توجه کنین که months به شکل /mʌnts/ تلفظ میشه و month به شکل /mʌnθ/
ماه
چندین ماه، ماه ها
ماه ها

بپرس