midline

/ˈmɪdˌlaɪn//ˈmɪdˌlaɪn/

خط وسط، میان خط، خط میانی

جمله های نمونه

1. Through a midline abdominal incision, a cholecystectomy was performed and the lesser pancreatic duct was ligated.
[ترجمه گوگل]از طریق یک برش شکمی خط وسط، کوله سیستکتومی انجام شد و مجرای پانکراس کوچکتر بسته شد
[ترجمه ترگمان]از طریق برش میانی قلب، یک cholecystectomy انجام شد و مجرای اصلی لوزالمعده از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A cervical vagotomy was performed through a midline neck incision and a tracheostomy tube was inserted at the same time.
[ترجمه گوگل]واگوتومی دهانه رحم از طریق یک برش گردن در خط وسط انجام شد و یک لوله تراکئوستومی در همان زمان وارد شد
[ترجمه ترگمان]A گردنی از طریق برش گردن midline و یک لوله tracheostomy در همان زمان اجرا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the posterior part of the body there appears to be a distinct mid-line streak and diagonal marks running out from it.
[ترجمه گوگل]در قسمت خلفی بدن به نظر می رسد یک خط وسط مشخص و علائم مورب از آن خارج می شود
[ترجمه ترگمان]در قسمت خلفی بدن به نظر می رسد که یک خط میانی متمایز و علامت های مورب که از آن بیرون می زند وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A pulsatile midline mass suggests ruptured abdominal aortic aneurysm.
[ترجمه گوگل]یک توده ضربانی خط میانی نشان دهنده پارگی آنوریسم آئورت شکمی است
[ترجمه ترگمان]یه توده میانی خط میانی نشون میده که پارگی عروق خونی پارگی عروق داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Traditionally, a long midline incision extending from the xyphoid to the pubic symphysis was required to treat synchronous multifocal lesions in both the upper and lower urinary tract.
[ترجمه گوگل]به طور سنتی، برای درمان ضایعات چند کانونی همزمان در دستگاه ادراری فوقانی و تحتانی، یک برش خط میانی طولانی از گزیفوئید تا سمفیز شرمگاهی گسترش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی، یک برش midline طولانی از the به the عمومی برای درمان ضایعات همزمان multifocal در هر دو مجرای ادرار بالا و پایین لازم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pain was confined to the midline and was aggravated by heavy labor.
[ترجمه گوگل]درد به خط وسط محدود می شد و با زایمان سنگین تشدید می شد
[ترجمه ترگمان]درد به the محدود می شد و با نیروی کار سنگین تشدید می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In midline, the anterior and posterior layers of the rectus sheath fuse to separate the 2 recti and form the linea alba .
[ترجمه گوگل]در خط میانی، لایه های قدامی و خلفی غلاف راست روده با هم ترکیب می شوند تا 2 راست را جدا کرده و خط آلبا را تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]در midline، لایه های فوقانی و خلفی غلاف rectus به هم جوش می خورند تا دو recti را جدا کرده و the linea را تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective: To study the effectiveness of punctate midline myelotomy (PMM)for the treatment of intractable visceral cancer pain.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثربخشی میلوتومی خط وسط نقطه‌گذاری (PMM) برای درمان درد مقاوم به درمان سرطان احشایی
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثر of midline myelotomy (PMM)برای درمان درده ای مزمن ناشی از سرطان پستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bilateral pedicle pectoralis major myocutaneous flaps, pedicle midline forehead flap and left pedicle trapezius myocutaneous flap were used for soft tissue reconstruction.
[ترجمه گوگل]برای بازسازی بافت نرم از فلپ های دو طرفه ساقه سینه ای ماژور، فلپ پیشانی خط وسط ساقه و فلپ میوکوتنیوس ذوزنقه ساقه چپ استفاده شد
[ترجمه ترگمان]pedicle های دو جانبه pectoralis flaps، دریچه پیشانی pedicle midline و دریچه left trapezius myocutaneous برای بازسازی بافت نرم استفاده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A caudal ventral midline coeliotomy from umbilicus to pubis should be performed.
[ترجمه گوگل]سیلیوتومی خط وسط شکمی دمی از ناف تا پوبیس باید انجام شود
[ترجمه ترگمان]A شکمی در شکمی از umbilicus به شرمگاهی باید اجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unit midline a cause for concern.
[ترجمه گوگل]خط وسط واحد دلیلی برای نگرانی است
[ترجمه ترگمان]واحد یک دلیل برای نگرانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Class I occlusion with coordinated dental midline was obtained.
[ترجمه گوگل]اکلوژن کلاس I با خط میانی دندانی هماهنگ به دست آمد
[ترجمه ترگمان]حالا یه انسداد با خط دندون پزشکی دارم که به دست اومده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are midline deviations in population with normal occlusion.
[ترجمه گوگل]انحرافات خط وسط در جمعیت با انسداد طبیعی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]انحراف midline در جمعیت با انسداد نرمال وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The ectoderm anterior to the primitive streak forms the neural plate which is slightly indented along the midline.
[ترجمه گوگل]اکتودرم قدامی رگه اولیه صفحه عصبی را تشکیل می دهد که کمی در امتداد خط وسط فرورفته است
[ترجمه ترگمان]اکتودرم قدامی برای شیار اولیه، صفحه عصبی را شکل می دهد که کمی حاشیه دار در امتداد the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Both sexes have a small black spot in the midline at the base of the tail stalk.
[ترجمه گوگل]هر دو جنس دارای یک لکه سیاه کوچک در خط وسط در پایه ساقه دم هستند
[ترجمه ترگمان]هر دو مرد یک نقطه سیاه کوچک در وسط وسط دماغه شاخ دار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[دندانپزشکی] خط وسط،خط عمودی فرضی است که قوس فکین را به دو بخش مساوی می کند.
[زمین شناسی] خط وسط،خط میانی
[ریاضیات] خط واصل اوساط، دو ساق ذوزنقه، خط میانه

انگلیسی به انگلیسی

• median plane of the body of an organism (zoology)

پیشنهاد کاربران

بپرس